«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۲۳, پنجشنبه

پیامبر یا دانشمند؟ فیلسوفی توجیه گر یا انقلابی؟

ترازبندی خشک اندیش یا راهنمایی دگرگونساز ؟

نوشته است:
«مارکس پیامبر بود
مارکس به فکر قشر رنج دیده بود
مارکس هزاربار گریه کرده بود
مارکس...»

از «گوگل پلاس»

می نویسم:
مارکس پیامبر نبود؛ دانشمند و فیلسوفی انقلابی بود که برای نخستین بار در تاریخ  فلسفه توانست آن را به جنگ ابزار یا به زبانی نمادین تر به اهرم ارشمیدس برای دگرگونی جهان تبدیل کند؛ به این ترتیب، مارکسیسم و سپس مارکسیسم ـ لنینیسم نیز هیچکدام دین یا مذهب نیستند؛ فلسفه ی علمی و هسته و بنیاد آن: دیالکتیک ماتریالیسم، تنها و تنها ابزاری نیرومند برای شناخت جهان و فرآیندهای آن در کلیت خود و تنها و تنها رهنمون عمل است؛ رهنمون عملی که نه بکبار برای همیشه از آسمان به زمین فرو افتاده باشد که همواره و پی در پی ناچار به نو کردن خود با پیشرفت های دانش در همه ی زمینه ها و گواریدن واپسین دستاوردهای دانش در کلیت فلسفی آن است

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ آبان ماه ۱۳۹۲

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!