«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ اردیبهشت ۹, سه‌شنبه

می شنوی چه می گوید؟ لالایی و یاوه گویی هایی چون «ما می توانیم ...» و اینا نیست ...

ملیجک چاچولباز! می شنوی چه می گوید؟ لالایی و یاوه گویی هایی چون «ما می توانیم ...» و اینا نیست؛ فریاد درد و رنج توده های مردم ایران بویژه در سامان هایی با کم ترین برخورداری چون کهکیلویه و بویر احمدی است که مردم نه تنها با تنگدستی دربرگیرنده و روزافزونی دست و پنجه نرم می کنند که حتا آب، جاده ی درست و درمان و درمانگاه هایی حتا با کم ترین برخورداری از کادر درمان و ابزارهای بایسته از آن ها دریغ شده و می شود.

نمی خواهی بروی با آن ها پرتوری یادگاری بگیری و دلداری شان بدهی که گویا بهار زندگی همراه با کمپُزه و خیار در راه است؟ هم اندیشی و یافتن راهکارهای تازه برای نرمش قهرمانانه ای دیگر با «جامعه جهانی» بهتر و نان و آبدارتر است؛ درست می گویم مردک مادربخطا؟

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   نهم اردی بهشت ماه ۱۴۰۴

ویدئوی پیوست: می شنوی چه می گوید؟ لالایی و یاوه گویی هایی چون «ما می توانیم ...» و اینا نیست



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!