بله! فرمایش بسیار جاافتاده و درستی است (ویدئوی پیوست)؛ ولی وختی نه تنها داد و ستدهای کلان با دیگر کشورهای جهان که کم و بیش همه ی اختساد کشور در دست کلان سوداگران و بازرگانان است و آن ها در کردار، سیاست های خُرد و کلان را در چنگ خود دارند، همه ی دَم و دستگاه دیوانسالاری و از آن میان سرمایه های انباشته شده در بنگاه های اختسادیِ گویا وابسته به «کیر خر نظامِ خرموش پرور» با مشتی دله دزدهای دیگر که کم تر کسی از خورد و بردِ درون و بیرون شان آگاه است، همه ی آن دَم و دستگاه و خیمه ای همچنین دربرگیرنده ی مفتخوارِان و خمس و زکات بگیران، پوشال هایی اینجا و آنجا پراکنده بیش نخواهند بود و چیزهایی خنده دار و همزمان گریه آور رخ می دهند که سه نمونه شان را بازمی گویم:
ـ فروش گاو شیردهی پربها به بهایی ارزان و خرید گاوی لاغر مردنی از بازار؛۱
ـ فروش گندم به بهای بسيار کمتری در سنجش با خوراک دام۲
ـ بکارگیری روان های مردگانی که شاید هیچگاه هستی نداشته
اند در شهرداری تهران،۳ یادآور
داستان بسیار زیبای «روان های مرده» («نفوس مرده») از یکی از زبردست ترین
نویسندگان روسیه و جهان به نام «نیکلای گوگول» بویژه در آفرینش و نمایش مَنِش
(«پرسوناژ») های گوناگون آدمیان.
بدین سان، کل انتقاد به میان آمده، افزون بر آنکه پدیده ای نو در "رژیم" سزاوار سرنگونی تبهکار دزدان اسلام پیشه نیست، به یاسین خواندن در گوش خر می مانَد و بجایی نمی رسد؛ نمی گویم نباید گفت؛ باید گفت و برای آن راه یا راه های چاره ای کارآمد اندیشید که از دید من، بر بنیاد برآوردی دانشورانه (با کاربرد «سوسیالیسم دانشورانه»)، راهکاری کم تر از سمتگیری و همسو شدن و نمودن همه ی نیروهای خواهان پیشرفت و سربلندی ایران برای سرنگونی رژیم پوشالی ایران بر باد ده نبوده و نخواهد بود.
سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!
برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!
ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!
ب. الف. بزرگمهر هشتم اردی بهشت ماه ۱۴۰۴
پی نوشت:
۱ ـ قرار
است این بار به عنوان نمونه حتا با دستی «اورانیوم پرچگال» (غنی شده) به بازار
کشورهای امپریالیستی برده و بیگمان به رقمی ناچیز بفروشند و با دستی دیگر از همان
کشورها «اورانیوم کم چگال» یا اورانیوم طبیعی
بخرند! بسان آن است که در بازار پیش از پیدایش سرمایه داری و هماوندی های پولی در
جهان که در آن داد و ستدها پایاپای انجام می گرفت، گاوی چاق و چله به بازار برده و
بجای داد و ستد یا کالایی دیگر، گاوی لاغر مردنی خریده به خانه بیاوری. در آن
هنگام، سده ها پیش، اگر کسی به چنین کاری دست می یازید، دیوانه اش می خواندند و
اگر به پادافره کارش سزایی درخور نمی دید، دستِکم دیگر به بازار فرستاده نمی شد؛
ولی هم اکنون، در رژیم تبهکار جمهوری اسلامی و بزرگ بازرگانان سوداگر و زنهارخوار
(خائن) فرمانروا بر هست و نیست ایران و ایرانی، چنین کاری دو بار سود آور است:
هم در فروش و هم در خرید، جیب آن ها پر می شود و خرسند و خوشنود، نمازهای پرآب و تاب تری به درگاه الله می خوانند؛ از چندی پیش نیز به چنین کاری دست یازیده و سبیل دیوانسالارانی چون آن مردک خودفروخته: «عین الله رژیم» (علی اکبر صالحی) را نیز چرب کرده اند؛ درباره ی اینکه اورانیوم پرچگال و دسترنج دانشمندان و زحمتکشان آن رشته را پیشاپیش و بیگمان "داوطلبانه" فروخته اند، جیک شان در نمی آید؛ ولی زمینه ی بر زبان راندن و بازگویی آن به توده های مردم ایران را اینگونه آماده می کنند:
«اکنون ایران هم می تواند
اورانیوم غنی شده تولید کند و هم می تواند بفروشد و در قبال آن اورانیوم طبیعی
وارد کند. پیش از این نمی توانستیم تولید کنیم، نمی توانستیم بفروشیم و نمی توانستیم
وارد کنیم.» (از گفته های «عین الله رژیم»: علی اکبر صالحی، ششم اَمرداد ماه ۱۳۹۴ در نشستی با «کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس»)
برگرفته از «بازی برد ـ برد سوداگران اینچنین است: ستاندن گاوی لاغر مردنی در برابر گاوی چاق و چله!» ب. الف. بزرگمهر ۱۳ امرداد ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/08/blog-post_11.html
۲ ـ «گندم خريداری شده توسط واسطهها که در واقع از چرخه توليد نان خارج میشود، به واحدهای دام و طيور يا صنايع غذايی فروخته شده است. بالابودن بهای خوراک دام و طيور در کشور که به بيش از دو برابر افزايش يافته بود، دامداران را مجبور کرد که برای تغذيه دامهای خود از گندم که بهای بسيار کمتری نسبت به خوراک دام داشت استفاده کنند.» (روزنامه شرق)
برگرفته از «حاکمیتی ناکارآمد؛ ولی بیش از آن دزد و نابکار »
https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/07/blog-post_1706.html
۳ ـ این
نمونه از پلشتی و تبهکاری فرمانروا بر دم و دستگاه رژیم ایلخانی دزدان اسلام پیشه
(نامه ی پیوست)، شاید به پای نمونه های دیگری چون تبهکاری های شهرداری تهران که در
آن از آن میان، شماری کارمند که از بنیاد هستی نداشته و سالیان سال به نام شان
حقوق دریافت می شده*، نرسد؛ ولی بگونه ای
باورنکردنی، ساده و شگفت انگیز است: حضرت آقا برای دستیابی به خانه ای سازمانی، در
جایگاه مسوول به خود نامه ای رسمی می نویسد و آن را دستینه می کند:
ـ بسمه تعالی ... قُل هوالله اَحَد جوجه رفت زیر سبد!
اگر کارمندان ندیده و نشناخته ی شهرداری تهران، یادآور داستان «نفوس مرده» از داستان نویس توانای روسی: نیکلای گوگول است، این یکی از سادگی به «کلک مرغابی» پشتِ پا می زند.
ب. الف. بزرگمهر ۱۷ مهر ماه ۱۳۹۶
https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/10/blog-post_9.html
همچنین:
«خدا نیکلای گوگول را بیامرزد. ما بهمراه یکی دو برادر،
داستان نفوس مرده وی را در شهرداری تهران پیاده کردیم. فکرش را بکنید؛ چندین و چند
سال این همه بنده خدا را سرِ کار گذاشتیم و چه درآمدی؟! نگو و نپرس! حالا می
پرسند، این ها از کجا پیدا شدند و کجا رفتند. ما از کجا بدانیم؟! بگذار خودشان دنبال
شان بگردند؛ آدم است دیگر؛ یک روز می آید و روز دیگر باید برود ...»
برگرفته از یادداشت «خدا نیکلای گوگول را بیامرزد ...» ب. الف. بزرگمهر ۱۳ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۷
https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/05/blog-post_3.html
ویدئوی پیوست: این ها یاسین بگوش خر خواندن است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر