«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ شهریور ۱۲, چهارشنبه

هنوز هم نمی خواهید آن نشان را به من بدهید؟

هنوز هم نمی خواهید آن نشان را به من بدهید؟۱ خود دانید؛ ولی نمی توانم هیچگونه پایوری بدهم که دریافت من و او از یکدیگر همیشه اینگونه بماند؛۲ مردمان زمان های دور بر این باور بودند که زمین روی شاخ های گاوی است که هر وخت خسته می شود، آن را از روی یک شاخ به روی شاخ دیگر می اندازد و زمین لرزه پدید می آید. آن ها نمی دانستند روزی خواهد رسید که زمین ما نه روی شاخ های گاو که روی شاخ های گاومیشی بچرخد که از بس خسته و درمانده شده، ناچار به افکندن آن بسوی خرس گُنده ی روسی است؛۳ گرچه روشن نیست که زمین بی هیچ آسیبی در چنگال های نیرومند خرس روسی جای گرفته و نابود نشود. آنگاه دیگر جایی برای افکندن گناه به گردن این یک که زمین را خوب پرتاب نکرده یا آن یک که برای گرفتن آن بهنگام نجنبیده، در میان نخواهد بود. آن نشان را به من می دهید یا نه؟

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۴

پی نوشت:

۱ ـ «... آن ꞌنوبلꞌبازهای سوئدی که مرده شور ریخت همه شان را ببرد، دیگر بهانه ای نخواهند داشت تا مژدگانی و نشانِ «همزیستی آشتی جویانه نویل» را از من دریغ کنند.»  برگرفته از یادداشتِ «پیمان گوز»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ امرداد ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/08/blog-post_10.html

۲ ـ  مِهتَرجمهور «یانکی» ها به آگاهی رساند که اگر وی و مِهتَرجمهور روسیه یکدیگر را درنمی یافتند، اکنون آمریکا و جهان بیم برانگیز بود.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»  ۲۹ امرداد ماه ۱۴۰۴

۳ ـ «دونالد ترامپ»، در گفتگویی رسانه ای، روز سه‌شنبه ۱۱ شهریور گفت:
«من از مِهتَرجمهور پوتین بسیار ناامید شده‌ام؛ ما هماوندی هایی بسیار خوبی داشتیم ....»

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ۱۱ شهریور ماه ۱۴۰۴

هر دو گزیده گزارش بالا از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!