«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ شهریور ۱۳, پنجشنبه

ننگ و نفرت بر شما که میهن مان را بروز سیاه نشانده اید!

این نموداری است از روز و روزگار بازنشستگان در همه جای کشوری پهناور با پیشینه ی باستانی درخشان و نشانه گذار در جهان که به چنین روزی افتاده* و تنها بازنشستگان و سایر گروه های هازمانی ایران را نیز دربرنگرفته، سایر جانداران و آب و خاک و هوا نیز بجز موش های آدم نمایی خوب خورده و پروار شده در آن می گنجد. هر جای دیگری در جهان نیز که پای تان به آنجا باز شده، بوته ای نشاشیده برجای ننهاده اید. شرم و آزرمی هم ندارید که بگویم: شرم تان باد! ننگ و نفرت بر شما که میهن مان را بروز سیاه نشانده اید!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

با درودی گرم به همگی آن ها که هنوز پای در میدان دارند: ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۴

* امروز بیش از هر زمانی روشن شده که هیچ نهاد ذیربطی حاضر نیست صدای ما را بشنود و هیچیک هم خواهان زندگی و حتی زنده بودن ما نیستند.

مشکلات و دردهای بازنشستگان در کنار سایر معترضین بشرایط غیرقابل تحمل موجود ، کمترین حس انسانی و همنوع دوستی را در آنها ایجاد نمی‌کند. پند و اندرز و نصیحت و نفرین هم راه به جایی نمی‌برد.

انسانیت و انسان بودن زیر لایه های گوناگون فساد و اختلاس دفن شده است و این ما هستیم که باید تمامی بدبختیها و نابرابریها را بر شانه‌های مصمم و بیدار خود به خیابان بکشیم و بر تمامی خواسته های به حقمان بی هیچ خستگی و تزلزلی پای بفشاریم.

بازنشستگان کنشگر کرمانشاه

برگرفته از «تلگرام»   ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!