«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ آذر ۲۷, شنبه

از ما چشم انجام چگونه حقوق بشری را دارید؟

از ما چشم انجام چگونه حقوق بشری را دارید؟۱ ما بر اساس نص صریح کتاب مقدس مان با بشر رفتار می کنیم؛ نمونه ی کوچکی از آن که بتازگی رخ داده، چشمه ای از «حقوق بشر اسلامی» را به شما نشان می دهد:
پاسبان های ولایت اسلامی بر اساس آنچه در چندین آیه ی کتاب مقدس آمده به خانه ی آموزگاری که گمان می رود، ولایت مان را ببخشید: تخمش حساب نمی کند، ناخبر یورش می آورند تا «رُعب» (دلهره) بجان وی و خانواده اش افکنند؛ وی را بی آنکه بگذارند جامه ای درخور به تن کند با کتک فراوان به بازداشتگاه می برند؛ راننده شان بجای اینکه به شغل شریف خود بپردازد، برای اینکه از الطاف وعده های داده شده از سوی الله در آن آیه ها بی بهره نماند با چفت و بست (قفل) فرمان خودرو به سر و چهره ی آموزگار بازداشت شده با زیرشلواری، می کوبد و او را بیش تر زخمی می کند. او برای آنکه به پاسبان ها نشان دهد که بیش از آن ها عِرق اسلام دارد و رگ گردنش می جنبد به این بسنده نکرده، چندین و چند ناسزای خواهر و مادر نیز بار آن آموزگار می کند. اگر شگفت زده شده و می پندارید چنین کاری ناسازگار با حقوق بشر است، نادانی خود را نشان داده اید! در حقوق بشر اسلامی که بارها و بارها بدرازای تاریخ خود آزموده شده، نه تنها چنین کاری زشت و ناروا نیست که باز هم ببخشید: گاییدن خواهر و مادر کسی که گمان می رود کافر یا مُشرک است، جدا نمودن زن شوهردار از همسرش و از آنِ خود نمودن وی، اگر نگویم «حلال» (روا و گشاینده)، ولی «مباح» (روا و سزاوار) است.۲ در اینجا به چیزهای دیگر از آن میان، شکستن و خرد کردن و آوار کردن و اینا که همگی روا شناخته شده، نمی پردازم. حتا خود من که اینجا پشت بلندگو سرتان را درد می آورم با آنکه مسلمانِ خشخاشی دوآتشه هستم و اینجا پایم را کمی از گلیم اسلام درازتر کرده، ابرو برداشته و سایه ی چشم زده ام، اگر خدای نکرده در تهران، اینجوری بیرون بروم، ممکن است به جرم بدحجابی و اینا دستگیر شده به کون و کپلم، زبانم لال تازیانه بزنند   

از زبان این آکله بانو که با یادآوری تبهکاری های کشورهای امپریالیستی و دنباله روهای آن در زمینه ی هوده ی آدمی، بر بنیاد "منطق" بهانه تراشانه و دوپهلو گویانه ی «این به آن در» کوشیده تا روی تبهکاران رژیم پوشالی خرموش های اسلام پیشه را سپید کند:  ب. الف. بزرگمهر  ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۰

پی نوشت:

۱ ـ «تصویب کنندگان این قطعنامه مغرضانه و غیرسازنده که حامیان اصلی نژاد پرستی و اشغالگری هستند، دیگران را به رعایت حقوق بشر موعظه نکنند ... بررسی فهرست حامیان اصلی قطعنامه از قبیل کانادا، آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای غربی، بیانگر این واقعیت است که حامیان اصلی نژادپرستی، اشغالگری و آنانی که مرتکب قتل‌های فجیع بومیان هستند گرد هم آمده‌ اند تا دیگران را به رعایت حقوق بشر موعظه کنند ... ممکن است غرب در مقابل جنایات هولناک کانادا سکوت اختیار کند، اما تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد که در سرزمین به اصطلاح آزادگان، هزاران کودک بومی مورد آزار جنسی قرار گرفته‌ و به قتل رسیده‌اند و اجساد آنان یافت شده است.»

گزیده ای از گفته های آکله بانو زهرا ارشادی، دستیار نمایندگی گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در «سازمان [نامور به] ملت های یگانه»، در واکنش به روا دانستن (تصویب) پذیره نامه (قطعنامه) درباره ی دادباختگی (محکومیت) برای زیر پا نهادن (نقض) «هوده ی آدمی» («حقوق بشر») از سوی «جمهوری اسلامی» در گردهمایی (مجمع) عمومی «سازمان [نامور به] ملت های یگانه» بنیاد داده ها برگرفته از «اسپوتنیک» به تاریخِ  ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۰ است.

۲ ـ رسول بداقی روز جمعه ۲۶ آذر ساعت ۱۷:۳۵ عصر طی تماسی با همسر خود ضمن اعلام این نکته که همچنان از محل نگهداری خود در سلول انفرادی هیچ اطلاعی ندارد، نسبت به روند بازداشت خود اعتراض کرده و اعلام داشته که در روز بازداشت یکی از شش مامور پلیس امنیت اسلامشهر به نام رمضانی او را مورد ضرب و شتم قرار داده و در ماشین هم راننده ال ۹۰ ضمن ضرب و شتم و لگد زدن، با قفل فرمان ماشین به سر و صورت او هجوم برده و مرتب به آقای بداقی فحاشی ناموسی می‌کرده و نیروهای امنیتی هم تاکنون اجازه شکایت به پزشکی قانونی را نسبت به خشونت اعمال شده به او نداده اند. آقای بداقی در این صحبت کوتاه همچنان تاکید کرده که زیر بار وکیل تسخیری نمی رود و پیش از این به آقایان رامین صفرنیا و حسین تاج وکالت داده است.

شایان ذکر است نیروهای امنیتی در روز بازداشت ضمن خراب کردن بخشی از دیوار خانه رسول بداقی و شکستن وسایل درون خانه و ضبط چند گوشی موبایل و از جمله گوشی همسرشان و لب تاب هیچ گونه رسیدی برای اموال برده شده به آقای بداقی و یا خانواده اش نداده اند.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۰ (بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!