«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ آذر ۱۲, جمعه

کشاورزی، زندگی ماست! ـ بازپخشش

کشاورزی، زندگی ماست! اگر ما نتوانیم جو و گندم و برنج و اینا بکاریم، برای چه زنده ایم؟! ما که نفت و گاز نداریم که بفروشیم و با پولِ آن قاقالیلی و هرچیز که دلم مان خواست بخریم. اگر هم داشتیم و می فروختیم، دیگر کشاورز نبودیم. کسی هم که قرار بود پول نفت را سر سفره های مان بیاورد، دروغ گفت. تازه، اگر هم می آورد برای ما که کشاورزیم، نان و آب نمی شد؛ دستِ بالا با آن پول ها، زیارت آقا امام رضا می رفتیم و بس. کارگر و اینا که چندان سَرَت نمی شود؛ کشاورز و اینا که باید سَرَت بشود! اگر این هم سرت نمی شود، برای چه زنده ای؟! برای آسمان ریسمان بافتن؟! برای که؟ جز آن است که پیش از همه باید برای ما کشاورزان از آسمان و اینا بگویی؟ بماند که کشاورزان هم دیگر گوش شان از چنین سخنانی پر است. آن ها به زمین خشکِ کشت نشده می نگرند و در درگاه خدا خود را گناهکار می دانند؛ ولی مگر گناه از ماست که آب نداریم؟! تا آنجا که می دانیم خدا هم مهربان تر از آن است که آب را بروی ما ببندد. خوب! تو که بحمدلله آدم بابصیرتی هستی، بگو!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/04/blog-post_31.html


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!