«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ دی ۹, پنجشنبه

خانه ی خدا در چنگِ جِنّ و اِنس! بیچاره خدا! ـ بازپخشش

از ترس همین ها بود که از کالبدِ بت بزرگ کعبه به در آمد و به جایی دسترس ناپذیر در آسمان هفتم گریخت! تنها چیزی که از وی برجای ماند و شاید به شَوَند شتابی که در رفتن داشت، یادش رفت آن را همراه خود ببرد، همان سنگ سیاه آویخته درون آن چاردیواری است. کسی چه می داند؟! شاید هم تنها نشانه ای برجای مانده از کالبد وی؟

ـ آن را که ببوسید، گویی ... مرا بوسیده اید! همین، شما و تخم و ترکه تان را بس است!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/10/blog-post_10.html



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!