«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ دی ۶, دوشنبه

از بس بزور پنجره را با قلدری باز کرده اند، دیگر پنجره را نمی بندیم

از بس بزور پنجره را با قلدری باز کرده و پا به اندرون خانه نهاده اند، دیگر پنجره را نمی بندیم؛ همینجور تاق باز بهتر است.* این مُحَلّلِ مان هم که به وی دلبسته بودیم و تعریف و تمجیدش کردیم، مانند اَروس تعریفی که خودمان باشیم، گوزو از آب در آمد. با چشم های خودم دیدم که پنجره را برای شان باز می کند. حالا دیگر همه چی قاتی پاتی شده ... هم مُحَلّلِ هست؛ هم آن قلدر که هر بار جفت پا به پنجره لگد می زند و هم دوستان موش مرده اش که چشم دیدن شان را ندارم. ولله ترسیدم پنجره را بشکنند و ناچار شوم نجار برای تعمیر بیاورم. حالا خرج و بَرجَش بجای خود؛ می ترسم او هم زیاده خواه باشد و یک سرِ خرِ تازه به جمع قبلی اضافه شود. خدا ذلیل شان کند که علاوه بر پس و پیش مان، دین و ایمان مان را هم به باد دادیم.

ب. الف. بزرگمهر   ششم دی ماه ۱۴۰۰

* «امیدوارم این پنجره فرصت را طرف مقابل قدر بداند. ایران برجام را زنده نگهداشت و برغم همه ی فشارهای آمریکا خارج نشد. می‌توان گفت به تنهایی این سند بین‌المللی را زنده نگهداشته است؛ ولی این روند بیش از این نمی‌تواند ادامه دهد [یابد]. امیدوارم طرف مقابل قدر این فرصت را بداند و برای رفع موثر تحریم‌ها به وین بیاید. اگر این اتفاق بیفتد توافق در دسترس است.»

از گفته های «خرگوش دلاور نظام»: سعید خطیب زاده، برگرفته از «اسپوتنیک»   ششم دی ماه ۱۴۰۰

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!