«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آبان ۱۴, سه‌شنبه

ره آسمان درونست، پرِ عشق را بجنبان ... ـ بازانتشار

هله عاشقان بکوشید که چو جسم و جان نماند
دلتان به چرخ پرّد، چو بدن گران نماند

دل و جان به آب حکمت ز غبارها بشویید
هله تا دو چشم حسرت، سوی خاکدان نماند

نه که هر چه در جهانست، نه که عشق جانِ آنست
جز عشق هر چه بینی، همه جاودان نماند

عدم تو همچو مشرق، اجل تو همچو مغرب
سوی آسمان دیگر که به آسمان نماند

ره آسمان درونست، پرِ عشق را بجنبان
پر عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند

تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده‌ست
چو دو دیده را ببستی ز جهان، جهان نماند

دل تو مثال بامست و حواس ناودان‌ها
تو ز بام آب می‌خور که چو ناودان نماند

تو ز لوح دل فروخوان به تمامی این غزل را
مَنِگر تو در زبانم که لب و زبان نماند

تن آدمی کمان و نفس و سخن، چو تیرش
چو برفت تیر و ترکش، عملِ کمان نماند

مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی

نوشته و تصویر از «گوگل پلاس»


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!