«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آبان ۲۷, دوشنبه

انگار هابیل و قابیل از یک خانواده و برادر یکدیگر نبودند؟!

آقا بخدا من که سال هاست آنسوی آب که او می گوید زندگی می کنم، تاکنون «فیک نیوز» بگوشم نخورده بود.* ناچار شدم با «گوگل» جستجو کنم تا شیرفهم شوم این کوفته قِلقِلی نظام پوسیده ی سگ مذهب چه می گوید. با این همه با این بخش از گفته های وی همداستانم که هیچ پرخاشگری با ساز و برگِ بازکردن تیرچراغ برق و گارد ریل و اینا (بجای سه نقطه ی وی که می تواند نابدترِ خود این کوفته قِلقِلی باشد!) به میدان نمی‌آید و با جنگ ابزار سرد و گرم، مردم را نمی ترساند؛ چه برسد به آنکه با زور مردم را به صف پرخاش کنندگان بکشاند که شوخی بس بیمزه ای است. بنابراین، چون نمونه های سال های ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ و از آن میان، نابکارانی همچنان ناشناخته که به امام حسین ناسزا گفته بودند، باید یکی یکی آن ها را یافت و پیش از هر چیزی پرسید، این ابزارها را از کجا و بدستور چه کسانی به میدان آورده و چگونه فیلمبرداری های گاه سه چهار دقیقه ای بسیار خوبی که گاه چهره های برخی از آن ها نیز بخوبی پیداست، توانسته اند بگیرند، بی آنکه «سربازان جان ننه شان: گمنام نظام» کم ترین رد پایی از آن ها بیابند؟ و چرا هیچکدام شان نیز چون اسیدپاش ها، از دیوار مردم بالاروها و دیگر آتش به اختیارهای لات و لمپن خرموش ها تاکنون گرفتار نشده و به سزای نابکاری ها و تبهکاری های شان نرسیده اند؟!

از این ها که بگذریم، آن اختلاف خانوادگی میان مردم و مسوولین نظام که گویا تنها کودن ها جِدّیت آن را می باورند به نمکِ آغشته به سنگ ریزه و خرده شیشه آمیخته است. گویا جناب کوفته قِلقِلی از بس با درس و مشق و آزمون های انگلیسی و اسپانیایی و پرتغالی و اینا (باز هم بجای همان سه نقطه!) سرگرم بوده که فراموش کرده «هابیل» و «قابیل»، نه تنها از یک خانواده که برادر یکدیگر بودند که یکی شان، برابر داستان های هشت مَن نُه شاهیِ مذهبی با دسته بیل، دیگری را بخاک و خون می کشد. این «حدیٍ» را برای این نادان از آنرو یادآور شدم که بر بنیاد "منطق" سست وی، همه ی اختلاف های خانوادگی، شوخی هستند! دانسته، گفته اش را وارونه کردم که این خَرَک بهتر دریابد چه شکری خورده است؛ بنابراین، تنها کاری که بر بنیاد آموزش ریاضی سال سوم یا چهارم دبستان برجای می ماند، یافتن کودن (همان ابله!) است که آن را به «رییس سازمان پدافند غیرعامل خرموش های اسلام پیشه» وامی نهم.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۸

* «شاید مردم از دست اقدامات نسنجیده برخی مسوولین دلخور باشند؛ اما این یک اختلاف خانوادگی است که فقط ابلهان جدیت آن را باور می‌کنند ... حضور سازمان یافته گروه‌های ضدانقلاب در تجمعات اخیر کاملا محسوس است. کدام معترضی با تجهیزات کامل بازکردن تیرچراغ برق، گاردریل و ... به میدان اعتراض می‌آید و با سلاح سرد و گرم مردم را تهدید می‌کند تا به صف اعتراض بپیوندند. پشتیبانی تمام عیار فیک نیوزهای آنطرف آبی هم این مضحکه را رسواتر می‌کند.»

گُزیده ای از گفته های مردکی نادان در جایگاه «رییس سازمان پدافند غیرعامل خرموش های اسلام پیشه»، برگرفته از «خبرگزاری فارس»  ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۸ (برجسته نمایی های متن از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!