«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آبان ۱۴, سه‌شنبه

آیا خواست های توده های مردم عراق، ایران، لبنان و بسیاری جاهای دیگر جهان در چارچوب ساختارهای قانونی کشورشان، دست یافتنی است؟

«کیر خر نظام» با اشاره به جنبش فراگیر توده ای در عراق و شاید جاهای دیگر از آن میان، فرموده بود:
«... مردم شان هم مطالباتی دارند؛ به حق هم هست؛ اما باید بدانند این مطالبات در چارچوب ساختارهای قانونی کشورشان قابل تحقق و ممکن است.»۱

برای آنکه تراز آن فرموده که افزون بر اندرزگویی به توده های مردمی که جلوی گلوله ها سینه سپر می کنند و «در چارچوب ساختارهای قانونی کشورشان» کشته می شوند، گونه ای دلداری بخود و «انشاء الله گربه است» نیز دربردارد، بهتر روشن شود به گفته های نخست وزیر پوشالیِ کشوری همچنان نامور به «عراق» در زیر باریک شوید:
«خبرگزاری رویترز ... بیانیه ی ՛عادل عبدالمهدی՝، نخست‌وزیر عراق را بازتاب داده که در آن از پرخاشگران خواسته شده به بازسازی روند بِهنجار («عادی») در کشور کمک کنند؛ گفته شده، پیگیری پرخاش ها ՛میلیادرها دلار՝ به اقتصاد کشور زیان می‌زند. در بیانیه‌ای که دفتر نخست‌وزیر عراق، شامگاه یکشنبه بیرون داده، گفته شده که پرخاش ها ՛سازوکار سیاسی کشور را از جای جنبانده՝ و در رسیدن به آماج های خویش کامیاب بوده است؛ و اکنون باید ایستانده شود؛ زیرا توانایی بهم ریختن کنش های اقتصادی و بازرگانی عراق را دارد.»۲

از این سخن باریک و پاکیزه (نکته) بگذریم که گاهنامه ی مزدور، جنبش اینک فراگیر شده ی توده های مردم را به پرخاش و پرخاشگران (در گزارش: اعتراض و معترضان) کاهیده، هم از آن نخست وزیر پوشالی و هم از «کیر خر نظام خرموشی» خودمان که برای جاهای دیگر نسخه می پیچد، بی آنکه سرِ کچل خود را درمان کند، باید درباره ی چند و چونِ «بازسازی روند بهنجار («عادی») در کشور» و چگونگی پیگیری «مطالبات در چارچوب ساختارهای قانونی کشور» بازخواست نمود.۳ درباره ی ساختارها و ساز و کارهای دستگاه دیوانسالاری کشور همسایه با همه ی پوشالی بودن رژیم آن، نمی توانم سخنی باریک بگویم؛ ولی «کیر خر نظام خرموشی» خودمان، باید افزون بر پاسخ به پرسش های بالا و بهتر است بگویم: پیش از آن، روشن نماید که در کشوری بزرگ با پیشینه ی تاریخی بسیار پربار در پهنه ی جهان که بدرازای تنها چهل سال به ولایت ایلخانی توسری خورده از هر سو دگردیسیده و هر گوزآقایی در گوشه و کنار آن به هر کار شایست و ناشایستی می تواند دست یازد و در فرجامِ کار راهی کانادا و اینا شود، آیا از ساختار ـ که قانونی یا فراقانونی آن نیز پیشکشش باد ـ کمترین نشانی هست؟ و چنانچه نتوانست پاسخی گواهمند و حتا «منطقی» در چارچوب «صوری» آن بدهد، آیا سزاوار نیست که با پیروی از یکی از «سیاست کردن»۴ های پیش از «مشروطیت»، وی که خواهان بازگشت به همان دوران است را به دار و درختی بسته و پوستش را زنده زنده بِکَنند؟۵

ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸

برجسته نمایی ها همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

۱ ـ از بیانات دوپهلو و آمیخته به ترسِ «کیر خر نظام» در دانشگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء، هشتم آبان ماه ۱۳۹۸

۲ ـ برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۳ ـ حتا چنانچه کار به بازخواست در دادگاهی خلقی کشید!

۴ ـ پادافره؛ از چوب و فلک بستن و تازیانه زدن گرفته تا شمع آجین کردن و زنده زنده پوست کردن

۵ ـ من خواستارِ چنین پادافرهی برای هیچ آدمی، حتا چنانچه یکی دو بار در زندگی اش به تبهکاری هایی دست یازیده باشد، نیستم؛ ولی برای وی که بدرازای بیش از چهل سال (از آن میان، همدستی در آتش زدن سینما رکس آبادان و سوختن شمار بسیاری آدم!) به هرگونه نابکاری و تبهکاری دست یازیده و با همه ی پوشالی بودنِ جایگاهش از همان نخست که همواره ناچار بوده هوای کلان دزدان و تبهکاران را داشته باشد و زیر ردا و دستاری آلوده به هزاران رنگ و نیرنگ، باورهای دینی و آیینی توده های مردم را برای پوشاندن چپاول ها و گند و گُه کاری های کلان سوداگرانِ هست و نیست مردم به بازی گرفته، سخت ترین پادافره دوران ایلخانی را خواستارم.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!