«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آذر ۲, شنبه

نیروی شوروی در چیست؟

سرشت این نیروی تازه که مردم بسیاری از کشورها هنوز آن را نمی توانند دریابند، چیست؟ سرشت این نیرو که شمار بیش تر و بیش تری از کارگران هر کشور را بسوی خود می کشد، چنین است:
در گذشته، کشور کمابیش بدست توانگران یا سرمایه داران رهبری می شد؛ ولی اینک برای نخستین بار کشور بدست طبقات ـ و افزون بر آن، توده های وابسته به آن طبقات ـ که پیش تر زیر ستم سرمایه داری بودند، رهبری می شود. حتّا در دمکراتیک ترین و آزادترین جمهوری ها تا هنگامی که سرمایه فرمان می راند و زمین، دارایی ویژه برجای می ماند، دولت همواره در دستان کَمینه ای کوچک که نُه دهم آن را سرمایه داران یا توانگران دربرمی گیرد، خواهد بود.

در این کشور، در روسیه، برای نخستین بار در تاریخ جهان، دولت کشور بگونه ای سازمان یافته است که تنها کارگران و دهقانان کارگر، بجای بهره کشان، آن سازمان های توده ای که شوراها [یا از آن بهتر: شوروی!] نام دارد را می سازند؛ و این شوراها هستند که همه ی نیروی دولتی را در دست دارند. به همین شَوَند، ناساز با دروغ بستنِ هایی که نمایندگان سرمایه داری در همه ی کشورها درباره روسیه پخش می کنند، واژه ی «شورا» هم اکنون در همه جهان، نه تنها دریافتنی و دوست داشتنی شده که به واژه دلپسند کارگران و همه ی زحمتکشان برازیده شده است. به همین شَوَند است که نیروی شورایی با همه ی آزارهایی که هواخواهان کمونیسم در کشورهای گوناگون را آماج قرار داده، می باید بگونه ای بایسته، ناگزیر و در آینده ی نه چندان دور، بر سرتاسر جهان چیره شود.

ما بخوبی می دانیم که هنوز کاستی های بسیاری در ساختار نیروی شوروی در این کشور هست. نیروی شوروی، جادویی شگفت انگیز نیست؛ یکشبه همه ی زیان های گذشته چون بیسوادی، نبود فرهنگ، پیامدهای جنگی بربرمنشانه و سرمایه داری چپاولگر را  بهبود نمی دهد؛ ولی راه را به سوی سوسیالیسم سنگفرش می کند؛ به کسانی که پیش تر زیر ستم بودند، بخت آن را می دهد تا اندام خود را راست کنند و در اندازه هایی فزاینده، سر تا پای فرمانروایی کشور، سر تا پای فرمان اقتصاد و رهبری فرآوری را بدست خویش بگیرند.

نیروی شوروی، راهی به سوی سوسیالیسم است که از سوی توده های کارگر یافت شد و به همین شَوَند، راهی راستین و شکست ناپذیر است.

سخنرانی ولادیمیر ایلیچ لنین در پایان ماه مارس ۱۹۱۹ ترسایی (با ویرایش و پارسی نویسی درخورِ متن پیش تر از انگلیسی برگردانده شده به پارسی از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

این یادداشت، پیش تر با برنام «قدرت شورایی چیست؟» در پیوند زیر منتشر شده بود:

پیوند متن انگلیسی سخنرانی:

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!