«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آبان ۱۱, شنبه

پس از نزدیک به ۴۰ سال آزگار، هنوز نمی دانند «رَجُلِ سیاسی» چگونه شناخته می شود؟! ـ بازانتشار

آیا بهتر نیست، کار را به «دولت زهدان اجاره ای» سپرد تا پس از شناخت، آن را از جایی وارد کند؟

به بهانه ی پیشگفتار

در دوره ای کم تر از هفت هشت ماه، برای چندین و چند بار به گزارش ها و گزارشگونه هایی درباره ی آنچه «رَجُل سیاسی» نامیده اند، برخورده و هر بار کوشیده ام به این شَوَند که گویا جُستار برجسته ای نیست و نوشتن درباره ی آن، دردی را درمان نمی کند از کنار آن ها بگذرم. به هر رو، واپسین بار که آن پیرزن ۷۰ ساله برای «شناساندن این جُستار شیرین به پهنه ی اجتماع»، برای چندمین بار پله های وزارت کشور را بدشواری بالا رفت تا خود را به عنوان «رَجُل سیاسی» جا زده، برای نامزدی «کارپردازی خیمه و خرگاه ولایت» نامنویسی کند،۱ شکیبایی استراتژیکم۲ سر رفت؛ کوششم برای نادیده گرفتن جُستار به جایی نرسید و ناچار به نوشتن یادداشت زیر شدم؛ با این امید که به گفت و گپ ها و پرچانگی های چندین و چند ساله در این باره که بخشی سترگی از آن ناگزیر بر بنیاد شریعتی شتری استوار است، انشاء الله پایان داده، هم از پرداخت حقوق های کهکشانی بیش تر به نشانه های پرچانه ی خدا، نمودارهای تازه بدوران رسیده ی اسلام و حقوقدانان تازی تبارِ هموند «شورای نگهبان تاریک اندیشی و واپسگرایی» و درازای کهکشان سخن پردازی های شان انشاء الله بکاهم؛ هم آب پاکی روی دست آن پیرزن و چندین و چند آکله ی دیگر که چیزی آویخته در میان پای شان ندارند و بیهوده و بیجا برای دستیابی به فرنام و جایگاه «رَجُلِ سیاسی» می کوشند، بریزم و هم پرتوی تازه بر این جُستار شیرین افکنده، گره دشواری که با ستیزه های بی فرجام نزدیک به ۴۰ ساله پیچیده تر شده را بگشایم؛ انشاء الله!

***

در بیش تر گزارش های اشاره شده در بالا از زبان مردک دهان گاله ای به نام عباسعلی کدخدایی در جایگاه سخنگوى «شورای نگهبان تاریک اندیشی و واپسگرایی» و گاه زیر برنامِ «استاد حقوق دانشگاه تهران» ـ که باید گفت: خاک بر سر آن دانشگاه با چنین استادی! ـ نکته هایی در میان نهاده شده که از سویی، هوده ی زنان به عنوان نیمی از مردم ایران برای دستیابی به جایگاه «کارپردازی خیمه و خرگاه ولایت» را بگونه ای خرمردِرندانه دور می زند و از سوی دیگر، روشن نشدن جُستار برخورداری یا نابرخورداری زنان از چنین هوده ای را پس از نزدیک به ۴۰ سال از زیست رژیمی گام بگام دگردیسه شده به رژیم دزدان اسلام پیشه به گردن این و آن می افکند و به آینده ای ناروشن وامی نهد! دیگرانی هم و از آن میان، یکی از برادران تازی ـ انگلیسی تمرگیده بر کرسی ریاست مجلس فرمایشی، «شهین ننه»، دستیارِ رییس جمهور در امور زنان و خانواده و نیز بانو اعظم طالقانی که گویی هر چهار سال یکبار با نامزد نمودن خویش در "گزینش" «کارپرداز خیمه و خرگاه رهبری»، هم خود و هم مردم ایران را رنگ می کند، درباره ی «رجل سیاسی» و تعریف آن، چیزهایی بر زبان رانده اند.

بانوی نامبرده که کمابیش ۷۰ سال سن دارد با اشاره به نامنویسی خود برای دوازدهمین دوره ی گزینش ریاست جمهوری از آن میان گفته بود:
«تا روز ثبت نام چنین تصمیمی نداشتم؛ ولی در نهایت تصمیم گرفتم که موضوع رَجُل سیاسی را به صحنه اجتماع بشناسانم؛ هر چند که بالا رفتن از پله‌های وزارت کشور برایم بسیار دشوار بود.»۳

این گفته ها و بالا رفتن چندین و چند باره از پله های وزارت کشور از دید «شهین ننه» پنهان نماند و با بزرگداشت کاری که در خوشبینانه ترین برخورد به آب در هاون کوبیدن می ماند، گفت:
«ما مدیون این حرکت تاریخی هستیم؛ چرا که اقدام او برای کاندیداتوری با توجه به وضع جسمانی‌اش پیام ‌های بسیار ارزشمندی برای ما داشت.»۴

هسته ی «پیام های بسیار ارزشمند» از زبان بانوی ۷۰ ساله چنین است:
«لازم است زنان کمپینی تشکیل دهند و از شورای نگهبان بخواهند که تفسیر دقیق و مستندی از اصل ۱۱۵ قانون اساسی ارائه دهد.

زنان می‌توانند موقعیت‌ها و مناصبی را کسب کنند. مذهب، عدالت و اصالت دارد و باید از این مسیر خارج نشویم و تلاش کنیم تا حد امکان قوی عمل کنیم. زمانی که واژه‌ای خارجی وارد متن فارسی می‌شود، نمی‌توان تنها به مفهوم لغوی آن استناد کرد بلکه باید معنای اصطلاحی آن را در نظر گرفت. کلمه رجل در زبان عربی مرد معنا می‌دهد؛ اما باید ما از مفهوم اصطلاحی آن استفاده کنیم.»۵ که جز خرده کاری یا باریک تر: «پوست هندوانه بالای سر چرخاندن»۶ بیش نیست و همانگونه که تاکنون بجایی راه نبرده، پس از این نیز کم ترین دستاوردی نخواهد داشت. این نیز بماند که اینجانب، نه تنها به چنین "جنبش"ها و همایش های پوچی که دایره ی بسیار بسته ای از خودی ها را دربرمی گیرد و زنان را بجای کانونمند شدن بر خواست های بنیادین خویش به دنبال نخود سیاه می فرستد، خوش بینانه نمی نگرم که بسیار به آن بدگمانم. یکی از شَوَندهای سر رفتن شکیبایی ام و پرداختن به این جُستار نیز همین است؛ گرچه، خودِ جُستار و نیرنگبازی انجام یافته پیرامون آن تاکنون که در پی به سویه هایی از آن اشاره خواهم نمود، ریشخندآمیزتر از این هاست.

«شهین ننه»، همین یک هفته پیش در نشستی با برنام «زنان و مساله رَجُل سیاسی» از آن میان، گفته بود:
«رجل سیاسی یک مساله است که باید به آن پاسخ داده شود و با پاک کردن صورت مساله نباید گمان شود که مساله حل شده است.
...
تعریف و تفسیر رجل سیاسی، یک دغدغه اساسی است که سالیان سال وجود داشته است و ما به دنبال پاسخ مناسب برای آن هستیم.
...
از دوره هشتم انتخابات ریاست جمهوری، زنان به عنوان کاندیدا ثبت‌نام کرده اند البته به هیچ وجه تاکنون به صراحت اعلام نشده است که زنان به دلیل جنسیت خود احراز صلاحیت نشده‌اند. ۱۳۷ زن نیز برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثبت‌نام کردند که هیچکدامشان احراز صلاحیت نشدند اما این خبر در هیاهوی رد صلاحیت مردان صاحب نام گم شد و شورای نگهبان نیز تاکنون نفیا و اثباتا درباره کاندیداتوری زنان درباره انتخابات ریاست جمهوری اظهارنظر نکرده است.

یکی از جزءهای بند ۱۰ این سیاستها شورای نگهبان را مکلف می‌کند که معیارهای دقیق مدیر و مدبر و رجل سیاسی بودن را تعریف و اعلام کند. امیدوار بودیم این تعریف تا پیش از ثبت‌نام برای انتخابات این دوره ریاست جمهوری مشخص شود تا نه فقط زنان بلکه مردان شرایط خود را با معیارها تطبیق دهند و شاهد وضعیتی که در مقابل چشم جهانیان اخیرا اتفاق افتاد نباشیم.»۷

پیش از هر چیز به این بانو که پایش را فراتر از گلیمش نهاده، باید یادآور شد:
کسی آنچه وی «صورت مساله» می نامد را پاک نکرده و خود «مساله» نیز بی آنکه کسی با آن دشواری داشته باشد، در جای خود آویزان است؛ ولی اینکه چرا چنین جُستاری، درست یکی دو هفته پیش از برگزاری نمایش سیاه بازی «گزینش  میان سگ زرد و شغال» که هنوز روشن نیست، کدامیک «اصلح» و کدامیک «صالح» از آب درخواهند آمد به میان آمده، پرسش برانگیز است؛ بویژه آنکه مردک دهان گاله، دستکم هشت ماه پیش، در این باره سخنانی بر زبان آورده بود و خودِ جستار نیز به کهنگی رژیم برآمده از انقلاب بهمن و میوه چین آن است:
«... عباسعلی کدخدایی پیش از ظهر امروز در نشست خبری با رسانه ها با اشاره به ابلاغ سیاست های کلی انتخابات و در پاسخ به سوال خبرنگار مهر درباره برنامه این شورا برای تعریف واژه ”رجل سیاسی ـ مذهبی“ برای انتخابات ریاست جمهوری و جلوگیری از مناقشه در این مورد، اظهارداشت:
در جزء ۵ بند ۱۰ سیاست های کلی انتخابات، ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب، بر تعریف ”رجل سیاسی ـ مذهبی و مدیر و مدبر“ توسط شورا تاکید شده است که در این رابطه بحث های مقدماتی را دو سه نوبت در شورا داشته ایم.

وی افزود: همچنین قرار شده است دعوتی از کلیه اساتید دانشگاه، حوزه های علمیه، حقوقدانان، صاحبنظران و اندیشمندان علوم سیاسی صورت بگیرد و خواهش ما این است که نظرات خود را به صورت کار علمی و پژوهشی برای شورای نگهبان ارسال کنند.

کدخدایی تصریح کرد: با در نظرگرفتن نظرات همه کارشناسان این مسئله بررسی خواهد شد؛ هم اکنون نیز در مرکز تحقیقات شورای نگهبان این کار شروع شده اما منتظریم نظرات کارشناسان و مردم عزیزمان را زودتر دریافت کنیم.

وی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار مهر مبنی بر اینکه آیا تعریف و جمع بندی این واژه به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده می رسد یا خیر، تاکید کرد: فعلاً نمی توانیم در این رابطه پیش بینی کنیم و باید صبر کنیم تا نظرات دریافت شود.

سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا در تعریف واژه «رجل سیاسی» بانوان نیز گنجانده می شوند یا خیر، تصریح کرد: هنوز هیچ بحثی نشده است؛ بررسی ها که تمام شد به اطلاع مردم عزیز خواهیم رساند.»۸

خوب! آیا نباید از آن پیرزن هفتاد ساله پرسید:
خدا پدرت را که مرد درستکاری بود بیامرزد،۹ آیا نمی بایستی پیش از پالا رفتن از پله های وزارت کشور که برای جنابعالی دستِکمی از پوست هندوانه بالای سر چرخاندن ندارد، یقه ی آن مردک دهان گاله را می گرفتی و می پرسیدی:
چه شد؟ آیا پس از هشت نه ماه هنوز پاسخ «کار علمی و پژوهشی اساتید دانشگاه، حوزه های علمیه، حقوقدانان، صاحبنظران و اندیشمندان علوم سیاسی» را جمعبندی نکرده ای تا یک تعریف ساده از «رَجُل سیاسی» از خود درکنی و به آگاهی مردم عزیز برسانی؟!

آیا پس از سال ها پله بالا پایین رفتن به سیاه بازی پی نبرده ای یا آنکه هر بار برای خودنمایی و مردم رنگ کنی، چنین نمایش هایی می دهی؟ آیا نمی دانی که خودت را پیش و بیش از هر کس دیگری، ریشخند کرده و می کنی؟!

همین دهان گاله، شش ماه پس از بر زبان راندن سخنان یاد شده و یکماه پیش از آغاز نمایش سیاه بازی "گزینش"، در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره ی چگونگی روشن شدن جُستار «رَجُل سیاسی» با برداشتن گامی به پس و افکندن بخشی از گناه بر گردن دیگران، انجام آن را به پس از نمایش سیاه بازی وامی نهد:
«... انتظار ما این بود که بعد از ابلاغ سیاست های کلی انتخابات از سوی رهبر معظم انقلاب، دولت و مجلس همت می کردند و مقررات و مصوبات لازم را در این زمینه تنظیم می کردند که البته بخشی از آن بر عهده شورای نگهبان بوده است.
...
وی ابراز امیدواری کرد: بعد از انتخابات این کار انجام شود که البته باید بپذیریم همه قصور داشته ایم.»۱۰

با آنچه در بالا آمد و گوشه ای از نیرنگبازی پیرامون جُستارِ «رَجُلِ سیاسی»، تنها در هفت هشت ماه گذشته نشان داده شد، روشن است که چنانچه زیست ننگینِ رژیم ایران بربادده به "گزینش" پسین در چهار سال آینده بکشد، دشواری کار شناسایی «رَجُلِ سیاسی» همچنان بر جای خواهد ماند و روشن شدن آن باز هم به کارِ کارشناسی «اساتید دانشگاه، حوزه های علمیه، حقوقدانان، صاحبنظران و اندیشمندان علوم سیاسی» در آینده وانهاده خواهد شد؛ جُستاری بس  ریشخندآمیز که ماجرای آن بسان نوارِ بریده بریده ای برنگ های زرد و قهوه ای بدرازای زیست رژیم کشیده شده و پیش تر از سوی تبهکارانی چون «اُم الفساد والمفسدین» به زیر گِل رهسپار شده۱۱ بارها و بارها پی گرفته شده و زنانی چون آن بانوی ۷۰ ساله را پی نخود سیاه فرستاده اند.

از همه ی این ها که بگذریم، خودِ این جُستار که هنوز پس از سالیان سال، «رَجُلِ سیاسی» از تعریف روشنی برخوردار نیست، خوار شمردن همه ی دست اندرکاران تراز بالای «نظامِ سگ مذهب» و بیش و پیش از همه «آقا بیشعور نظام» نیز هست؛ زیرا هرچه نباشد، بایستی دستِکم بتوان این آقای بابصیرت که به تنبان خود و همه ی ایران ریده را «رَجُلِ سیاسی» نامید! چیزی آویخته در میان پاها ندارد که دارد و از سیاست نیز دستِکم این اندازه دریافته که «پولیتیک» و «تاکتیک»، هر دو به آرش نیرنگبازی و کلاه بر سر دیگری نهادن یا از سر دیگری برداشتن است!

پرسشی کناری نیز به میان می آید که چرا «خر قبرسی نظام»۱۲ این بار پای در میدان نگذاشت تا به عنوان نمونه چیزی در این مایه بگوید:
شنیده ‌ام که فردی گفته است، درباره موضوع رجل سیاسی باید شرایط آن کاملا مشخص شود تا برای همیشه بحث ها درباره این موضوع خاتمه یابد؛ یا دیگری که چیزی هم در میان پاهای خود ندارد با گستاخی و دریدگی می گوید که تعریف و تفسیر رجل سیاسی، یک دغدغه اساسی است و ما به دنبال پاسخ مناسب برای آن هستیم! شورای نگهبان باید معیارهای دقیقِ رَجُلِ سیاسی بودن را تعریف و اعلام کند تا نه فقط زنان بلکه مردان شرایط خود را با معیارها تطبیق دهند و شاهد وضعیتی که در مقابل چشم جهانیان اخیرا اتفاق افتاد نباشیم؛ رهبر این انقلاب، حضرت آیت الله خامنه‌ای هستند و ما اگر هیچ «رَجُلِ سیاسی» هم در کشور نداشته باشیم، بحمدلله همو که همه ی پیشرفت‌های مان مدیون رهنمودهای ایشان است را به عنوان «رَجُلِ سیاسی» داریم!۱۳

با این همه، گفته های سخنگوی «شورای نگهبان تاریک اندیشی و واپسگرایی» در آذر ماه ۱۳۹۵، روشنگر خر تو خری فرمانروا بر رژیمی ایلخانی و بی در و پیکر است که سال ها ستیزه بر سر جُستارهای ساخته و پرداخته ای چون «رَجُلِ سیاسی»، گوشه هایی از بار سنگین نزدیک به چهار دهه نابخردی و نابکاری گرانبار شده بر دوش مردم ایران را بازمی تاباند. دستچینی از این گفته ها را در زیر آورده ام:
«در برگزاری انتخابات، بارها در زمینه قانون و اجرا حداقل در یک یا دو دهه گذشته با مشکل مواجه بوده ایم ... متاسفانه در بخش انتخابات، قوانین را به روز نکرده ایم و آن متعلق به دهه ۶۰ بوده و در طول این سال ها نیز قوانین مختلف به صورت پیوندی و ناجور و ناهماهنگ به آن افزوده شده است که نه تنها مشکلی را حل نکرده بلکه مشکلات جدیدی  نیز ایجاد کرده است. در سال های اخیر، قانون مطلوب و شایسته ای برای انتخابات نداشته ایم، انتخابات در سال های اخیر نیازمند چارچوب های شفاف و روشن بوده است ... علاوه بر قانون خوب، به اجرای خوب نیز در این زمینه نیازمندیم؛ اگر قانون خوبی داشته باشیم و اجرای خوبی نباشد، اثر منفی خواهد گذاشت. تا زمانی که مجریان در همه زمینه ها باور به قانون نداشته باشند، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که قانون به درستی اجرا شود. علاوه بر اجرا، نظارت بر اجرای قانون نیز از جمله مسائلی است که جدی گرفته نشده و به این نتیجه رسیده ایم که در مجلس بسیاری از قوانینی که تولید می شوند، لازم نیست و اگر برخی از قوانین نباشند، مشکل خاصی ایجاد نشده و حتی وجود آنها ایرادهای بسیاری نیز در جامعه ایجاد کرده است ... درباره موضوع رجل سیاسی نیز باید شرایط آن کاملا مشخص شود تا برای همیشه بحث ها درباره این موضوع خاتمه یابد.»۱۴

همین دهان گاله ی نیرنگباز درباره ی ناروشنی میانِ کاریای «شورای نگهبان تاریک اندیشی و واپسگرایی» در"گزینش" پیش رو با کاریای آنچه «هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات» نام گرفته، آنهم درست یکماه پیش از انجام آن، گفته است:
«با توجه به در پیش بودن انتخابات میان دوره ای مجلس شورای اسلامی، طبعا یکی از وظایف این هیأت بررسی صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس است و نظراتی که هیأت های اجرایی و استانها اعلام کرده اند در هیأت مرکزی در حال بررسی است که البته نتایج آن را هم در یکی دو نوبت اعلام کردند.

البته هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات در خصوص انتخابات ریاست جمهوری عمدتا بر نحوه اجرای انتخابات نظارت دارد مانند کاری که در زمینه چاپ تعرفه ها انجام شد و ناظران ما از این هیأت در هنگام چاپ آن حضور داشتند. هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات در دیگر امور اجرایی انتخابات وظایفی بر عهده دارد اما بررسی صلاحیت داوطلبان برای سمت ریاست جمهوری از وظایف اختصاصی شورای نگهبان است.

در خصوص داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری نیازمند تشخیص احراز صلاحیت آنان هستیم؛ یعنی داوطلبانی که نامنویسی کرده اند باید واجد شرایط مندرج در اصل ۱۱۵ قانون اساسی باشند.»۱۵

چنین سخنانی با همه ی دوپهلوگویی و سفسطه آمیز بودن آن به اندازه ای بسنده، نشان از بیهودگی هستی هیأت های دیده بانی و بازرسی آنچه «انتخابات» نام گرفته و «هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات» دارد.

با آنچه در میان نهاده شد، برای روشن شدن هرچه بیش تر جُستار «رَجُلِ سیاسی» که در بنیاد خود چندان پیچیده نیز نیست، می توان نکته های زیر را به «اصل ۱۱۵ قانون اساسی»۱۶ بگونه ای افزود که هم با «شریعت شتری» سده ها پیش جور در بیاید و هم با نیازهای کنونی رژیم دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر ایران هماهنگ تر شده، زمینه ی مهمان نوازی از ایرانگردان کشورهای اسلامی و بویژه برادران شیعه در عراق و شام و عربستان و جاهای دیگر را از هرباره فراهم نماید:
الف. با بدیده گرفتنِ آرشِ واژه ی «رَجُل» از ریشه ی عربی بیابانگردان عربستان (تازیان)،۱۷ که از ما ایرانیان، رُک و پوست کنده تر می اندیشند و سخن می گویند، «اصل ۱۱۵ قانون اساسی» به این شَوَند که زنان از آونگی آویخته در میان پای شان برخوردار نیستند، آن ها را دربرنمی گیرد؛ سیاسی بودن یا نبودن شان، هیچگونه جداگانگی (تفاوت) در این زمینه پدید نمی آورد؛
ب. با بدیده گرفتن آنچه در بند الف آمد، «رَجُلِ سیاسی»، بر بنیاد درازا و کلفتی «رَجُل» شناخته می شود و پس از آن، اندازه و پهنای «سیاسی» بودن وی که همانا گنجایش «ولایت پذیری» و «ولایتمداری» است به سنجش درمی آید؛ و
ج. در کنار بندهای بالا، اینکه نامزد ریاست جمهوری، چه شماری زنان عقدی و صیغه در کابین دارد و آیا پدرخوانده ی چند فرزندخوانده ی مونث نابالغ یا تازه بالغ نیز هست یا نه، در کامیابی وی برای شناخته شدن به عنوان «نامزد صالح نظام» نقش دارد.      

ب. الف. بزرگمهر    ۲۱ اردی بهشت ماه ۱۳۹۶


برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از گزارش «رجل سیاسی به روایت اعظم طالقانی»، «ایسنا»  ۱۳ اردی بهشت ماه ۱۳۹۶

۲ ـ اگر می پندارید که تنها «شکیبایی استراتژیکِ» لات بی سر و پایی در جایگاه ریاست جمهوری «یانکی» ها و دستیار مشنگ تر از خودش: «مایک پنس» که در هماوندی با چالش های سرزمین کره گفته بود: «دوران صبر استراتژیک ایالات متحد تمام شده است.» («رادیو فردا»، ۲۸ فروردین ماه ۱۳۹۶)، سر می رود، سخت در اشتباهید. شکیبایی من هم چون بسیاری از توده های مردم در همه جا از اوضاع کنونی جهان سر رفته است؛ استراتژیکی یا تاکتیکی یا هر کوفت و زهر مار دیگری که به دمش ببندند نیز توی سرشان بخورد که جز بازی با واژه ها بیش نیست.

۳ ـ برگرفته از گزارش «رجل سیاسی به روایت اعظم طالقانی»، «ایسنا»  ۱۳ اردی بهشت ماه ۱۳۹۶

۴ ـ برگرفته از گزارش «به مساله "رجل سیاسی" باید پاسخ داده شود/ رد صلاحیت زنان در هیاهوی رد صلاحیت مردان گم شد، مولاوردی»، «ایسنا»  ۱۳ اردی بهشت ماه ۱۳۹۶

۵ ـ برگرفته از گزارش «رجل سیاسی به روایت اعظم طالقانی»، «ایسنا»  ۱۳ اردی بهشت ماه ۱۳۹۶

۶ ـ «... به آن می ماند که همه گوشته ی هندوانه (یا هندوانه های) شیرینی که به دو نیم شده و آماده ی خوردن است را بتراشی و دور بریزی یا بدهی آن ها بخورند و سپس بسان گونه ای بازی کودکان سال های بسیار دور در برخی منطقه های ایران، چوبی به زیر هر کدام از پوسته های هندوانه بیندازی و با چرخاندن چوب به هنگام دویدن بکوشی تا پوست هندوانه را روی چوب تراز نگهداری که زبانزد توده ای و گویای زیر به آرش کاری بیهوده به انجام رساندن، بر آن پایه ساخته شده است:
پوست هندوانه [بالای سر] چرخاندن!

... شما می توانید بیشمار پوست هندوانه را روی چوب بالای سرتان بچرخانید و هر اندازه دل تان خواست بدوید، ولی حق خوردن گوشته ی آن را ندارید!»

برگرفته از یادداشتِ «به این می گویند: پوست هندوانه بالای سر چرخاندن!»، ب. الف. بزرگمهر، ۳۰ شهریور ماه ۱۳۹۳

۷ ـ  برگرفته از گزارش «به مساله "رجل سیاسی" باید پاسخ داده شود/ رد صلاحیت زنان در هیاهوی رد صلاحیت مردان گم شد، مولاوردی»، «ایسنا»  ۱۳ اردی بهشت ماه ۱۳۹۶

۸ ـ برگرفته از گزارش «دعوت شورای نگهبان از حوزویان و دانشگاهیان برای تعریف «رجل سیاسی»، «خبرگزاری مهر»، هشتم آبان ماه ۱۳۹۵

۹ ـ برای جلوگیری از برداشت نابجا یادآور می شوم که من آدمی خدانشناسم و آنچه آورده ام از زبان توده ی مردم است که پدر بانو اعظم طالقانی را چو من ارژ می نهند.

۱۰ ـ برگرفته از گزارش «کدخدایی: در تعریف جزئیات رجل سیاسی همه قصور داشته ایم»، «ایرنا»   ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۶

۱۱ ـ تبهکارترین و پلیدترین آخوند تاریخ ایران به نام: اکبر نوقی بهرمانی با نام ساختگی «هاشمی رفسنجانی»

۱۲ ـ محسن رضایی

۱۳ ـ «شنیده‌ام که فردی به خوزستان، مشهد شهدای ایران آمده و یک حرف هایی زده است که امیدوارم هرچه زودتر حرف‌هایش را تکذیب کند. رهبر این انقلاب، حضرت آیت الله خامنه‌ای هستند و ما همه پیشرفت‌هایمان را مدیون رهنمودهای ایشان هستیم.»

برگرفته از سخنرانی «خر قبرسی نظام»، مسجد سلیمان، نهم فروردین ماه ۱۳۹۶، «ایسنا»، دهم فروردین ماه ۱۳۹۶

۱۴ ـ برگرفته از گزارش «کدخدایی: قوانین انتخابات به روز نیست!»، «شبکه خبر» به نقل از «اداره کل روابط عمومی شورای نگهبان»، دکتر عباسعلی کدخدایی در «همایش سیاست های کلی ناظر بر انتخابات»، ۲۰ آذر ماه ۱۳۹۵

۱۵ ـ برگرفته از گزارش «هرگونه فهرست یا آمار از داوطلبان تایید صلاحیت شده راتکذیب می کنم»، «خبرگزاری مهر»، ۲۸ فروردین ماه ۱۳۹۶

۱۶ ـ اصل ۱۱۵ قانون اساسی
«رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند، انتخاب گردد:
ایرانی‏ الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.»

۱۷ ـ از زبان «آقا بیشعور نظام»:
به شما گفته بودیم که هرچه شمار نامزدها کم تر باشد، «عوام النّاس» کم تر گیج می شوند و بهتر برمی گزینند؛ همان صالح و اصلحی که چندی پیش گفتیم. خوب! نگاه کنید به گزینش ریاست جمهوری در ممالک محروسه ی «شیطان بزرگ»! دو نامزد بیش تر نبود: یکی مُذکّر و دیگری مؤنّث؛ تفاوتی هم نمی کرد که این بر سر کار آید یا آن؛ سیاست، یکی بود و همچنان هست. تفاوت بزرگ ما با آن ها در این است که ما این یکی را «رَجُل»* یا از آن ناشایست تر، «رَجُلِ سیاسی» نمی شناسیم؛ چون از داشتن چیزی آویخته میان پاهایش بهره مند نیست؛ لاکن، آن یکی بهره مند است. بحمدلله، برادران «شورای نگهبان» این تفاوت بزرگ شناخته شده در شریعت مُقدّس مان را بدیده گرفته اند و از آن جنس خبیث که در بیش تر کتاب های آسمانی از آن ها به عنوان همدست شیطان نیز یادشده، در میان نامزدهای تایید شده نشانی نیست.

* واژه ی عربی «رَجُلِ» در بنیاد خود به همان آرش «ذَكَر» در عربی یا کیر در پارسی است.

برگرفته از یادداشت «همان دو لاله ی سیاه و سپید، ما را بس بود:  صالح و اصلح!»، ب. الف. بزرگمهر  دوم اردی بهشت ماه ۱۳۹۶


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!