«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آبان ۲۶, یکشنبه

نه پوزشی در کار است و نه اندوه و دریغ و دردی!

الحمدللّه ربّ العالمین، دیروز، دیشب، پریشب، در برخی از شهرهای کشور، تعدادی جان باختند ...

«کیر خر نظام» درباره ی خیزش تازه ی توده های مردم که از آن میان، تاکنون ۵۰ شهر را دربرگرفته و دستِکم ده تن نیز جان باخته اند، در «درس خارج از فقه» برای شماری گاگول تر از خویش، بیاناتی از خود در کرده که همان نخستین جمله های آن از این سویه چشمگیر است که به خود «پولیتیک» زده است. از غارغارهای عربی خوانیِ آغاز آن: «بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین»* که بگذریم، جمله ی پسینِ «مُعَظَّمُ لله»، چنین است:
«قبل از اینکه بحث را شروع بکنیم، من عرض بکنم که در این یکی دو روز خب یک حوادثی به دنبال مصوبه‌ی سران کشور، سران قوا اتفاق افتاد؛ دیروز، دیشب، پریشب، در برخی از شهرهای کشور، و متأسفانه مشکلاتی هم درست شد، تعدادی جان باختند ...»* که با نادیده گرفتن پیش درآمد آن و عبارتی شکسته بسته و ناهماوند در واپسین جمله برای گم و گور کردن بنیاد ماجرا که گلوله بستن جوانان میهن مان است، چنین از آب درمی آید:
«بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدللّه ربّ العالمین دیروز، دیشب، پریشب، در برخی از شهرهای کشور، تعدادی جان باختند ...» چنانچه آن را باز هم ساده تر کنیم، می شود:
«الحمدللّه ربّ العالمین، دیروز، دیشب، پریشب، در برخی از شهرهای کشور، تعدادی جان باختند ...»

می بینید؟ نه پوزشی در کار است و نه اندوه و دریغ و دردی! تنها «تعدادی جان باختند» که می تواند شماری مورچه، مگس یا عوام النّاس باشند. دیروز نیز مادربخطای دیگری به نام محمد محمودآبادی، تمرگیده در جایگاه «سرپرست ویژه فرمانداری سیرجان»، درباره ی جوان یا نوجوانی تیر خورده در آن شهر که ویدئوی دردناک و خونین آن را سپس دیدم، همراه با نیرنگبازی های فراوان برای لاپوشانی کشته شدن آن جوان، همچنین گفته بود:
«... ضمن آنکه باید عنوان کرد که این فرد از مردم عادی بوده است.»**

مشتی مادربخطای دزد و شکمباره بر میهن مان فرمان می رانند که هست و نیست مردم ایران و سرنوشت ایران زمین برای شان پشیزی ارزش ندارد.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸

* برگرفته از «قطره»  ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸

** برگرفته از «قطره»  ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۸


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!