«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ بهمن ۴, جمعه

بازی برد ـ برد سوداگران اینچنین است: ستاندن گاوی لاغر مردنی در برابر گاوی چاق و چله! ـ بازانتشار

آیا رژیم بزرگ سوداگران و بازرگانان فرمانروا بر ایران، نیازی به مدیریت و برنامه‌ریزی و سازمانی به این نام دارد؟

در دنباله ی سیاست های ایران برانداز سرمایه داری نولیبرال امپریالیستی به تازگی، مردکی به نام «نوبخت» در جایگاه رییس «سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایران»، نغمه ی «کمبود» و اینکه گویا دولت نمی تواند همه ی برنامه پیش بینی شده ی خویش را به اجرا درآورد، ساز کرده است!۱ یک نیرنگبازی شناخته شده برای کاهش بازهم بیش تر خدمات عمومی و افکندن بار دشواری ها بر دوش توده های مردمی در تنگنای بیش از اندازه و سیاستی خائنانه به سود کشورهای امپریالیستی و زالوهای سوداگر ایران!

قرار است این بار به عنوان نمونه حتا با دستی «اورانیوم پرچگال» (غنی شده) به بازار کشورهای امپریالیستی برده و بیگمان به رقمی ناچیز بفروشند و با دستی دیگر از همان کشورها  «اورانیوم کم چگال» یا اورانیوم طبیعی بخرند! بسان آن است که در بازار پیش از پیدایش سرمایه داری و هماوندی های پولی در جهان که در آن داد و ستدها پایاپای انجام می گرفت، گاوی چاق و چله به بازار برده و بجای داد و ستد یا کالایی دیگر، گاوی لاغر مردنی خریده به خانه بیاوری. در آن هنگام، سده ها پیش، اگر کسی به چنین کاری دست می یازید، دیوانه اش می خواندند و اگر به پادافره کارش سزایی درخور نمی دید، دستِکم دیگر به بازار فرستاده نمی شد؛ ولی هم اکنون، در رژیم تبهکار جمهوری اسلامی و بزرگ بازرگانان سوداگر و زنهارخواه (خائن) فرمانروا بر هست و نیست ایران و ایرانی، چنین کاری دو بار سود آور است:
هم در فروش و هم در خرید، جیب آن ها پر می شود و خرسند و خوشنود، نمازهای پرآب و تاب تری به درگاه الله می خوانند؛ از چندی پیش نیز به چنین کاری دست یازیده و سبیل دیوانسالارانی چون آن مردک خودفروخته: «عین الله رژیم» (علی اکبر صالحی) را نیز چرب کرده اند؛ درباره ی اینکه اورانیوم پرچگال و دسترنج دانشمندان و زحمتکشان آن رشته را پیشاپیش و بیگمان "داوطلبانه" فروخته اند، جیک شان در نمی آید؛ ولی زمینه ی بر زبان راندن و بازگویی آن به توده های مردم ایران را اینگونه آماده می کنند:
«اکنون ایران هم می تواند اورانیوم غنی شده تولید کند و هم می تواند بفروشد و در قبال آن اورانیوم طبیعی وارد کند. پیش از این نمی توانستیم تولید کنیم، نمی توانستیم بفروشیم و نمی توانستیم وارد کنیم.»۲ (برجسته نمایی های متن از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

می بینید؟! برای سوداگر هست و نیست توده های مردم، تفاوتی نمی کند که در برابر گاوی چاق و چله برای فروش، گاوی لاغر مردنی بخرد! شگفت انگیز هم نیست. او دو بار سود می کند و برایش کم ترین اهمیتی ندارد که چه ارزش هایی از دست می رود و چه چیزهایی جای آن را می گیرد.

می پندارم پرسشی بیجا و ریشخندآمیز از آب در آید، چنانچه بپرسم:
آیا رژیم بزرگ سوداگران و بازرگانان فرمانروا بر ایران، نیازی به مدیریت و برنامه‌ریزی و سازمانی به این نام دارد؟

کار رژیم تبهکار و زنهارخواه جمهوری اسلامی به اینجا کشیده است. وای بر ما ایرانیان که چنین رژیمی را همچنان تاب می آوریم! رژیمی که اگر دیر بجنبیم، نشانی از ایران برجای نخواهد نهاد.

برای سرنگونی این رژیم فرومایه و زنهارخواه، پیشانی نیروهای پیشرو و میهن پرست ایرانی را هرچه زودتر برپا کنیم و به رویارویی با آن برخیزیم!

ب. الف. بزرگمهر  ۱۳ امرداد ماه ۱۳۹۴
 

پی نوشت:

۱ ـ «نوبخت با بیان اینکه بودجه امسال دولت ۲۳۶ هزار میلیارد تومان است، گفت:
این عدد هرچند به نسبت لایحه ۲۲۴ هزار میلیارد تومانی افزایش نشان می‌دهد با توجه به افت قیمت نفت، مجلس در ماده واحده‌ای دولت را موظف کرد در شش ماهه اول امسال اعتبارات را بر مبنای ۲۲۰ هزار میلیارد تومان ببندد. این در حالی است که بودجه آموزش و پرورش بر روی بودجه عمومی ۲۳۶ هزار میلیاردتومانی بسته شده است.

معاون نظارت راهبردی رییس جمهور ادامه داد: در یک سناریو پیش‌بینی ما تا پایان سال در حد تحقق بودجه ۱۸۴ هزار میلیارد تومانی است و باید برنامه‌ریزی کنیم تا با کسری بودجه مواجه نشویم.»

محمدباقر نوبخت، رییس به اصطلاح «سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایران» در مراسم افتتاحیه بیست‌ودومین اجلاس مدیران و روسای آموزش و پرورش سراسر کشور، خبرگزاری «ایسنا»، ۱۱ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

۲ ـ علی اکبر صالحی، ششم اَمرداد ماه ۱۳۹۴ در نشستی با «کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!