«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ دی ۲۳, دوشنبه

جامعه ی ایران از سامانه ی پدافندی رسانه‌ای بی بهره است!

انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران درباره اتفاق تاسف‌بار سقوط هواپیمای مسافربری و سیاست خبری رسانه‌‌های کشور بیانیه‌ای صادر کرد. متن این بیانیه به این شرح است:
اتفاق تأسف‌بار روزهای اخیر و سقوط هواپیمای مسافربری متعلق به اوکراین و كشته شدن تعداد زیادی از شهروندان ایرانی و غیرایرانی بویژه جمعی از نخبگان كشور، موضوعی نبود كه از چشم هیچكس پنهان بماند؛ ولی رویدادهای سه روز بعد از آن نشان داد كه جامعه ایران فاقد سامانه پدافندی رسانه‌ای است. آنچه در شرایط كنونی می‌تواند این جامعه را با خطر مواجه كند، فقط حملات نظامی یا موشكی نیست که بیش از هر چیز، فقدان رسانه آزاد است؛ رسانه‌ای كه بتواند مطالبات مردمی را پاسخ دهد و بر حكومت و كارگزارانش نظارت مدنی و موثر داشته باشد. پنهانکاری و انتشار مطالب دروغ، ضربه سنگینی به اعتماد مردم و افکار عمومی زد و جایگاه لرزان رسانه‌ها را لرزان‌تر کرد. وضعیت این آش، آنچنان شور شده كه صدای سرآشپز هم درآمده است و دست‌اندركاران صداوسیما نیز اذعان می‌كنند كه با وضعیت كنونی اعتبار آنان زیر سؤال رفته است؛ غافل از اینكه اعتبار این رسانه و بسیاری از رسانه‌های داخلی، خیلی پیش از این از میان رفته بود با این تفاوت كه سایر رسانه‌ها معترض این وضع بودند؛ ولی صداوسیما مدافع آن بود. این واقعه نشان داد که مردم نمی‌توانند به داده‌های رسمی اعتماد کنند و روزنامه‌نگاران باید با کوشش خود این خلا را تا حد ممکن پر کنند. به باور انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران، ریشه ی این بحران را باید در نگاه مسوولان به کارکرد و نقش رسانه و نیز نگرش مدیران رانتی رسانه‌های غیرمستقل و وابسته جستجو كرد. آنجا كه یك مقام نظامی برای پذیرش مسوولیت و رفع اتهام از رسانه‌ها اعلام می‌كند كه «رسانه‌ها هیچ تقصیری ندارند؛ چون آنها تا دیروز براساس دانسته‌های خودشان عمل می‌كردند و از واقعیت خبر نداشتند» و در همین راستا خبرنگار صداوسیما  نیز می‌گوید كه «پنهانكاری مسوولان باعث شد تا اعتبار رسانه‌ای خودمان از بین برود.» این دو ارزیابی معرف وجود این دیدگاه مشترک است كه رسانه یعنی بوق، رسانه یعنی روابط عمومی، رسانه یعنی آنچه كه مسوولین ابلاغ و رسانه منعكس كند؛ درحالی‌ كه پنهانکاری دست‌اندركاران، رفع مسوولیت از رسانه نمی‌كند؛ وظیفه رسانه، كشف حقیقت و بیان آن است و نه انتظار برای اعلام آن از سوی مسوولان و این مستلزم تامین امنیت حرفه‌ای و شغلی روزنامه‌نگاران است. صبح روز شنبه، فاجعه رسانه‌ای ایران بوضوح قابل مشاهده بود؛ در‌حالی ‌كه مردم تیترهای شرم‌آور برخی از رسانه‌ها مبنی بر توطئه‌آمیز بودن اتهام سقوط با موشك را روی دكه‌ها مشاهده می‌كردند، همزمان از طریق دیگر در حال خواندن اطلاعیه‌های ستاد مشترك نیروهای مسلح و نیز ریاست‌جمهوری در خصوص اصابت موشک به هواپیما بودند. اكنون كه در حال تشییع اعتماد عمومی هستیم، اولین تابوت‌های آن شامل جنازه‌های رسانه‌های رسمی به‌ویژه صداوسیما و سپس مطبوعات و سایت‌هاست. فرایند انتقال مرجعیت رسانه‌ای به فراسوی مرزها و نیز شبكه‌های غیررسمی و غیرحرفه‌ای تكمیل شده است. اكنون ماییم و این جنازه روی دست مردمی كه باید با اتكا و اعتماد به آن در فرایندهای جامعه خود مشاركت می‌كردند. انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران تاكنون و در چند نوبت نسبت به این وضعیت اعلام خطر كرده است؛ ولی ظاهرا هیچ گوش شنوایی وجود ندارد و ازاین‌رو این‌بار، خطاب سخن خود را متوجه همكاران می‌كنیم و خواهان اقدام مشترك آنان برای بهبود فضای رسانه‌ای كشور می‌شویم. از تمامی همكاران می‌خواهیم كه از این پس بدون ملاحظات مرسوم كه تماما نیز غیرقانونی است، در تهیه خبر، گزارش و تحلیل اقدام كنند و پرسشگری را به مرکز فعالیت رسانه‌ای خود بازگردانند. امیدواریم که مدیران محترم مسوول مطبوعات و سایت‌ها و ... نیز با همراهی و بدون ملاحظه‌های غیرقانونی، امكان انتشار مطالب را فراهم كنند و تنها معیار آنان برای جلوگیری از انتشار مطالب، چارجوب‌های قانونی و نه فشارهای این و آن باشد. اطمینان داریم که همکاران محترم در هر صورت می‌توانند تولیدات خود را منتشر نمایند و به اطلاع مردم برسانند.

برگرفته از تارنگاشت «انجمن روزنامه نگاران تهران»  ۲۳ دی ماه ۱۳۹۸

دانسته از پارسی نویسی این بیانیه ی مسوولانه و درخورِ درنگ خودداری ورزیده و به ویرایش در نشانه گذاری ها بسنده نمودم. برجسته نمایی های متن، همه جا از آن من است و برنام را با اندک پارسی نویسی درخور از متن نوشته برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!