«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ بهمن ۹, چهارشنبه

از آنجا که برمی گردند، «اُف» و «تُف»شان را با خود همراه می آورند

از اینجا که به آنجا می روند، اگر پسوند «زاده»، «زی» و مانند آن ها در نام خانوادگی شان دارند به پسوندهایی چون «اُف»، «تُف» دگر می شود؛ به عنوان نمونه: «اصغرزاده» می شود «اصغرُف» یا نعمت زاده می شود «ناماتُف». از آنجا که برمی گردند، «اُف» و «تُف»شان را با خود همراه می آورند؛ بی آنکه به آن دست بزنند و از آن بدتر با همین «اُف» و «تُف» به عنوان ایرانی، اینور آنور می روند و نمایش می دهند! خوب! این را می توان از سویی، نشانه ی گشاده رویی و پذیرا بودن ایرانیان بشمار آورد که با خود می گویند: بگذار همینجور با اَخ و تُف و مُفشان بیایند! به گاو و گوسپندمان که آسیب نمی زنند؛ ولی از سوی دیگر، از شنیدن اینگونه نام های خانوادگی، می خواهی بالا بیاوری؛ بویژه اگر به عنوان نماینده ی ایران در جایی خودنمایی کنند.

ب. الف. بزرگمهر  نهم بهمن ماه ۱۳۹۸

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!