«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ دی ۲۳, دوشنبه

نمک این سفره ی بحمدللّه گشوده را خورده ای ... نمکدان برای چه می شکنی؟! ـ بازانتشار

تصویر پیوست را با واپسین بخش شادباش «حسن آقا»: «برایتان آرزومندم» بر روی تلفن همراه و گفته ای برگرفته از یکی از رسانه ها درج کرده و نوشته است:
«عید شما هم مبارک آقای حسن روحانی؛

مگر خزانه خالی نبود؟ هزینه گزاف ارسال این پیامک را چه کسی می‌دهد؟ مردم؟!

پانوشت:
پیامک ”نوروزی سرشار از شادی و امید را برایتان آرزومندم حسن روحانی، رئیس‌جمهور“ لحظاتی پیش از سوی@rouhani به دستم رسید که روشن شد برای چند نفر دیگر هم فرستاده شده بود؛ بر پایه ی گفته های مدیر شرکت ارتباطات ثابت، اکنون بیش از ۱۰۰ میلیون سیم کارت فعال در کشور وجود دارد (http://isna.ir/fa/news/92092719320) که با بشمار آوردن دستِکم ۷ تومان برای فرستادن هر پیامک، هزینه ارسال این پیامک انبوه، دستِکم ۷۰۰ میلیون تومان می‌شود. آیا براستی فرستادن این پیامک در این اوضاع اقتصادی و تحریم لازم بود؟ مچکریم

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

برایش از زبان «آخوند ریش حنایی» می نویسم:
برادر جان! اینقدر گیر نده به یک پیامک ناقابل! خودت هم که الحمدلله دست اندرکاری و از امور «ولایت آقا» سررشته داری! آخر این مبلغ ناقابل در برابر کُرستِ* ضعیفه ی آن نامدار زنگدار و معاونین ما و همه ی آن قبلی ها و آقای نود و پنج میلیارد دلاری که چیزی نیست؛ انگاری ریگی کوچک دربیابانی درندشت! چرا اینقدر گیر می دهی؟ بهتر نیست بنشینی ماستت رو بخوری؟ یا شاید تو هم بار زده ای و آماده ی ترک «ولایت آقا» هستی؟! آخر! برادر من! از آن پیشوند نامت پیداست که نمک این سفره ی بحمدلله گشوده را خورده ای؛ می خواهی به زیر سایه ی «سوسن خانم»** یا هر جهنم دره دیگر بروی، برو! نمکدان برای چه می شکنی؟!

ب. الف. بزرگمهر    یکم فروردین ماه ۱۳۹۳


* ببخشید! درست آن «کرسنت» است!

** همانا «شیطان بزرگ» پیشین!

http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/03/blog-post_8530.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!