«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ دی ۱۴, شنبه

پرخاش گسترده به چنین روز و روزگار ناگواری، کاریای هر ایرانی است

پرخاش گسترده به چنین روز و روزگار ناگواری، آنهم برای برومندترین و از خود گذشته ترین فرزندان ایران زمین،* تنها کاریای کارگران یا کنشگران آگاه و پیشروِ درون ایران نیست که کاریای هر ایرانی در هر جایی از جهان است.

مبادا در دامِ بازی های گاه بسیار پیچیده ی کشورهای امپریالیستی و در تارک همه شان، امپریالیست های «یانکی» که در همدستی بسیار نزدیک و باریک با گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان به انجام می رسند و به گونه هایی از ملی گرایی آمیخته به اسلامی انگلیسی ـ «یانکی» نیز ساز و برگ یافته و به آن دامن زده می شود، گرفتار شویم! پیامدِ سرراستِ گرفتاری در چنین دام ها و بازی هایی که از زمینه های کم و بیش نیرومندِ طبقاتی و خودگولزنک های آمیخته با خشک مغزی از آن میان، در میان برخی نیروهای نامور به چپ ایران نیز برخوردار است، سرکوب فزاینده ی طبقه کارگر و زحمتکشان پیرامون آن و پیش و بیش از همه، سرکوب و از میان برداشتنِ برومندترین و از خود گذشته ترین فرزندان ایران زمین خواهد بود و همه ی آن ایرانیان، ایرانی تباران و گروهبندی های رنگارنگِ بیش تر تمرگیده در نشیمنگاهِ کشورهای امپریالیستی باخترزمین را خواه ناخواه در جایگاه تبهکارانی همدست گروهبندی های خرموش اسلام پیشه خواهد نهاد؛ زنهار!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ دی ماه ۱۳۹۸  

* پنجشنبه ی گذشته، ۱۲ دی ماه ۱۳۹۸، پروین محمدی هنگام رفتن به سوی کارگاه به شَوَندِ یخزدگی زمینِ شستشو شده از شب پیش سرایِ زندان، زمین خورده و سر و چهره اش آسیب دیده که تاری دید و سردرد تندی در پی داشته است. با این همه، گماشتگان زندان در فرستادن وی به بیمارستان تا نیمروز همان روز، این پا و آن پا نموده و سرانجام پس از پرخاش وی، در ساعت دو  نیمروز با دستبند و پابند به بیمارستان فرستاده و پس از انجام «سی تی اسکن»، بی هیچگونه درمانی به بند بازگردانده اند. شایان درنگ است که این بانوی گرانمایه به شَوَندِ روز و روزگار ناگوار درون بندِ [زندانیان بزهکار]، درازای روز را در کارگاه بکار می پردازد تا از آب و هوای پُر تنشِ آنجا دور باشد.

پروین محمدی، جانشین رییس «هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران» از روزِ ۱۶ آذر زندانی شده و دوره ی فرمان یکسال زندانِ [دستور داده از سوی گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان و گماشتگان شان در دَم و دَستگاه پوشالیِ نامور به «قوه قضایی»] را سپری می کند. بر بنیادِ قانون های برسمیت شناخته شده در خود ایران، کارگران و کنشگران سیاسی زندانی باید در بندِ ویژه ی زندانیان سیاسی نگهداری شوند؛ ولی پروین محمدی و بسیاری از دیگر زندانیان سیاسی را [دانسته و آگاهانه] در بندِ [«بزهکاری های عمومی»] جای داده اند. بر بنیاد همان قانون ها، دربرگیرنده ی زندانیان «بزهکاری های عمومی»، پاسخگویی در برابر تندرست نگاه داشتن زندانیان، بر دوشِ نهادهای دولتیِ هماوند است و زندانیان باید از همه گونه داشته های درمانی برخوردار باشند.

بنیاد داده ها برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران» به تاریخ ۱۴ دی ماه ۱۳۹۸(با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ برنام و افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!