«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۱۶, پنجشنبه

چه دلیل خوبی؟!


از «صلیب سرخ» آمدند، گفتند:
در اردوگاه شما را شکنجه‌ می‌کنند یا نه؟

همه به آقا سیّد نگاه کردند ...

آقا سیّد پاسخ نمی‌دهد!

فرستاده ی «صلیب سرخ» می پرسد:
آقا شما را شکنجه می‌کنند یا نه؟ ظاهراً شما بزرگ تر اردوگاه هستید.

آقا سیّد پاسخ نمی‌دهد.

ـ پس شما را شکنجه نمی‌کنند؟

آقا سیّد پاسخ نمی دهد!

نوشتند:
اینجا خبری از شکنجه نیست.

فرمانده ی پادگان، آقای ابوترابی را به اتاق برد و گفت:
تو بیشتر از همه کتک خوردی؛ چرا به این ها چیزی نگفتی؟

آقای ابوترابی برگشت فرمود:
ما دو تا مسلمان هستیم؛ با هم درگیر شدیم. آنها کافر هستند ... دو تا مسلمان هیچگاه شکایت پیش کُفّار نمی‌برند!

فرمانده کلاهش را زمین زد و گفت:
من نوکر تو هستم !

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!