«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ فروردین ۲۳, شنبه

رای مردم برای گزینش «سگ زرد» یا «شغال جیغ بنفش» اینگونه بکار می رود!


گفته های زیر را از بیانیه اعتراض آمیز کاظم جلالی، رییس «گروه روابط پارلمانی جمهوری اسلامی ایران و اروپا» در واکنش به قطعنامه ی تازه ی «پارلمان اروپا» برگرفته ام:
«همانگونه که متوسط حضور مردم در انتخابات پارلمان کنونی اروپا حدود ۴۳ درصد و حتی در بسیاری از کشورها میزان مشارکت زیر ۳۸ درصد بوده است، طنز و مضحک است که پارلمان اروپا با چنین میزان مشارکت پایینی، مشارکت ۷۳ درصدی مردم ایران در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را غیردموکراتیک می‌داند.
...
اگر به سابقه تاریخی اروپا نگاه کنیم می‌بینیم که اروپا بسیاری از کشورهای دنیا را مستعمره خود کرده بود و امروز اثر سیلی و زخم نشات گرفته از استعمار اروپا بر گونه‌های مردم سیاه و رنگین پوست در آفریقا، آمریکای جنوبی، جنوب شرق آسیا و بسیاری از دیگر مناطق جهان، قابل مشاهده است، متأسفانه آثار به بردگی گرفتن سیاهان آفریقا هنوز در این قاره برجای مانده است؛ اگر سفری به کشور سنگال داشته باشید در آنجا می‌توانید محل نگهداری مردان، زنان و کودکانی که در غرب آفریقا به بردگی گرفته می‌شدند و به کشورهای اروپایی و آمریکا برده می‌شدند را مشاهده کنید
...
از جمله دیگر بلایایی که از جانب غرب به ویژه بخشی از اروپا بر بخشی از ملت‌ها تحمیل شد، مقوله نژاد پرستی است که تا سالیان اخیر این پدیده شوم را در برخی کشورها از جمله آفریقای جنوبی شاهد بوده‌ایم و این یکی از شواهد خود برتربینی غربی‌ها نسبت به سایر ملل است
...
متأسفانه در زمینه حقوق زنان در جمهوری اسلامی ایران به نکاتی غیرواقع بینانه اشاره شده است، امروزه زنان ایران اسلامی در بالاترین سطوح مدیریتی و تحصیلی همگام با مردان این سرزمین در دانشگاه و محیط‌های کاری، اجتماعی و سیاسی مشغول به انجام فعالیت هستند و این در حالی است که در بسیاری از کشورهای منطقه که به عنوان هم‌پیمانان غرب شناخته می‌شوند زنان از حداقل حقوق انسانی خود نیز محرومند و حتی در بسیاری از کشورهای اروپایی که مدعی رعایت حقوق زنان هستند، موارد آشکاری از نقض حریم و آزادی‌های زنان به ویژه برای زنان محجبه مشاهده می‌شود.»۱ 

 گفته هایی آمیخته از راست و دروغ و در نتیجه سفسطه آمیز!

آنچه درباره ی اروپای باختری که آن را «غرب» می نامد، بر زبان رانده درست است و حتا از آن بیش تر و روشن تر نیز می توانست گفته شود؛ ولی با خود می اندیشم که بدتر از آنچه اروپای باختری و از دوره ی جنگ جهانی دوم به این سو، بویژه «ایالات متحد» بر سر مردم و کشورهای جهان آورده اند، رژیم تبهکار جمهوری اسلامی، بر سر مردم و خلق های خویش آورده و برخلاف خواسته و زنهارباش ناصرخسرو قبادیانی که به بیدادگران دوره ی خود و همه ی دوران ها می گوید:
«خلق همه یکسره نهال خدای‌اند        هیچ نه برکن تو زین نهال و نه بشکن» تا آنجا که توانسته تیشه به ریشه ی ایران و ایرانی و فرهنگ آن زده و خود را نیز در بن بستِ گریزناپذیرسرنگونی گرفتار نموده است.

بیانیه، بویژه در آن بخش که به حقوق زنان ایرانی اشاره می کند، پر از دروغ های آشکار و نیرنگبازانه است و همه این دروغ ها که بیش تر به خودفریبی می ماند در شرایطی بر زبان رانده شده که کشورهای سرمایه داری بزرگ باختر بسی بهتر از خود دروغگویان فرومایه به آمارهای ایران دسترسی دارند؛ ولی از همه ی این ها که بگذریم، سنجش آماری رییس به اصطلاح «گروه روابط پارلمانی جمهوری اسلامی ایران و اروپا» بر این واقعیت ساده چشم پوشیده که آمار به تنهایی، نشاندهنده ی کمیت ها و نسبت هایی (چندی) است و بیش از آنکه دانش باشد، فن ابزاری است که بر پایه ی شیوه ی نگرش و برخورد به این یا آن جُستار می تواند، آروین ها و نتیجه هایی بسیار ناهمتا از داده هایی یکسان پدید آورد؛ به زبانی دیگر، گرچه آمار درباره ی کیفیت جُستار (چونی) چیزهایی نهفته دارد، ولی بخودی خود، چیز چندانی برای گفتن ندارد. بهترین نمونه ی آن، آمار درآمدهای سرانه ی کشورهاست که به هیچ رو نشاندهنده ی چگونگی بخش کردن (توزیع) درآمد و دارایی در میان طبقات و لایه های اجتماعی این یا آن کشور نیست؛ در مورد «مشارکت ۷۳ درصدی مردم ایران در انتخابات اخیر ریاست جمهوری» نیز که کاظم جلالی آن را به رخ کشورهای امپریالیستی می کشد، گرچه بگمانم با گزافه گویی همراه است، بازهم نشاندهنده ی چگونگی این مشارکت نیست؛ این آمار به هیچ رو نمودار آن نیست که گویا بخش عمده ای از توده های مردم ایران، طرفدار رژیم فرمانروا بر کشور خود هستند؛ این آمار به هیچ رو نشان نمی دهد که مردم ایران در چه شرایطی و از آن میان، نگرانی از کشیده شدن به سوی جنگ با «شیطان بزرگ» («سوسن خانم کنونی»!) و گزینشی از پیش دستکاری شده به ناچار از میان هفت هشت پاچه ورمالیده ی از صافی گدشته ی رژیم اسلام پیشه، «شغالی جیغ بنفش» را از "کلاه جادو" (همانا صندوق به اصطلاح انتخابات!) درآورده و رهبر نادان، نابکار و بیشرم آن رژیم را که دنبال ستونی تازه برای پریدن یا پشت دادن به آن۲ می گشت، خشنود نموده اند!

اگر در اروپای باختری، مشارکت توده های مردم در بازی ریشخندآمیز «انتخابات»، گاه به زیر ۱۵ درصد (بسی کم تر از آمار آن آقا!) نیز کاهش می یابد و بی تفاوتی آشکار مردم را نسبت به «شکارچیان رای»۳ و وعده دهندگانی که به هیچکدام از وعده های خویش پایبند نیستند، نشان می دهد، در جمهوری اسلام پیشه ی ایران، انگیزه های دیگری و از آن میان، هنوز خو نگرفتن توده ی مردم به این بازی ریشخندآمیز سرمایه داری از یکسو و پیدایش زمینه برای نیرنگبازی مشتی پاچه ورمالیده ی فرومایه از سوی دیگر به دستکاری و سمتدهی انتخاباتی که بیش تر گمارش است، میدان می دهد و ناگفته نماند که این بازی بیشرمانه به یاری و همدستی خواه ناخواه بخش نازکی از روشنفکران خوب پروار شده و از آن میان چپ های پیشین که غم هست و نیست توده ی مردم و خلق ندارند و اکنون بیش تر در اندیشه ی گرفتن گواهی دکترا و افزایش فرهنگ خود با سفر به این یا آن کشور هستند و نیز ساده انگاری حزب ها و سازمان های به اصطلاح چپی که شاید هنوز کاکلی کوچک از گذشته بر سر دارند به انجام رسیده و می رسد؛ پیامد آن، به رخ کشیدن مشارکت مردمی در انتخابات «گماشته ی خیمه و خرگاه نظام» است که تاکنون بارها از سوی «آخوند ریش حنایی» و سایر دست اندارکاران ریز و درشت رژیم تبهکار از آن بهره برداری شده و از آنسو، کشورهای اروپای باختری و یانکی ها نیز به آن نیازمندند؛ زیرا باید به توده های مردم کشورهای خود نشان دهند که با «گربه ای عابد» سر و کار دارند که دیگر چون گذشته، پنج پنج نمی گیرد!

با همه ی آنچه آمد، این نکته نیز باید برای همه ی آقایان اسلام پیشه ی «انگلیس و آمریکادوست» («انگلوفیل») و دیگرانی که به پایداری این رژیم تبهکار و ضدخلقی به هر شکلی یاری رسانده و می رسانند، روشن باشد که از این کیسه نیز تنها دوره ی کوتاهی می توانند، خرج کنند! این دوره در حال بسر آمدن و گشتن است؛ توده های مردم ایران با همه ی دشواری های بزرگی که برای شان فراهم نموده اند، نخواهند گذاشت تا فرزند حرامزاده ی «زهدان اجاره ای» پا به جهان نهد!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۳

* برنام این یادداشت از زبانزد «سگ زرد، برادر شغال است» الهام گرفته شده است.

پانوشت:

۱ ـ «مشرق»، ۱۹ فروردین ماه ۱۳۹۳

۲ ـ «از این ستوان به آن ستون فرج است!»

۳ ـ این زبانزد را در کشوری که در آن بسر می برم، بارها و بارها از زبان آدم هایی با خاستگاه های گوناگون اجتماعی شنیده ام. کاربرد شیوه های رایج  خر رنگ کنی در گزینش های پارلمانی و شهرداری های اروپای باختری در "گزینش" ریاست جمهوری این دوره ی ایران بویژه چشمگیرتر از هر دوره ای بوده و از دید من، نشانه ای از دست داشتن کشورهای امپریالیستی و یاری رسانی به رژیم ورشکسته درگذاشتن کلاه گشاد تازه به سر مردم ایران است. نمودها و نشانه های نیرومندی از آن در دست است!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!