«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ فروردین ۱۴, پنجشنبه

زانیار و لقمان نه تنها فرزندان کردستان که فرزندان همه ی خلق های ایران زمین هستند!

پشتیبانی از این مادر آگاه و جلوگیری از نابودی لقمان و زانیار مرادی بدست رژیم ضدملی، تبهکار و سرسپرده ی جمهوری اسلامی، وظیفه ای ملی است؛ نه تنها کمتر که به مراتب سترگ تر از کوشش برای رهایی مرزبانان دربند ایرانی! آنکه این نکته را اکنون درنیابد، چکش روزگار به وی خواهد آموخت! 

پیام خانم آمینه قادری (مادر زانیار مرادی):
سال تازه را به مردم عزیز، تمامی آزادیخواهان، زندانیان سیاسی و خانواده آنها، فعالین حقوق بشر، سازمان‌ها و نهادهای مدافع حقوق بشر و تمامی مبارزین راه آزادی تبریک می‌گویم. لازم است که از تمامی کسانی که در سال گذشته در امر اطلاع‌رسانی و پوشش خبری زندانیان سیاسی و خانواده آنها تلاش کردند، مراتب تشکر و سپاسگزاری خودم و مادران زندانیان سیاسی را اعلام نمایم.

من یک مادرم، و هیچ مادری را نمی‌توان از دیدن فرزند دلبندش محروم کرد؛ هرگز به دوری فرزندم عادت نخواهم کرد. پنج سال لحظه‌شماری کرده‌ام تا زانیارم را ببینم. پسرم را آزاد به دنیا آورده‌ام و می‌خواهم آزاد باشد.

بارها گفته‌ایم که حکم زانیار و لقمان، ناعادلانه بوده و جز یک توطئه ضد بشری نمی‌توان اسم دیگری بر آن نهاد. حکم اعدام فرزندانم تنها بر پایه کینه‌توزی و انتقام‌کشی رژیم اسلامی از خانواده ما بوده و در طول پنج سال گذشته، بارها این را گفته‌ایم که اتهامات زانیار و لقمان هیچ پایه و اساسی نداشته و برای اثبات بی‌گناهی آنها، شاهدان عینی هم شهادت داده‌اند؛ اما هرگز در بررسی پرونده در نظر گرفته نشده است. من و پدر زانیار ثانیه‌شماری می‌کنیم که امام جمعه مریوان، سنت اسلامی را که ادعا می‌کند به جا بیاورد و حقیقت را بگوید. زانیار ما بی‌گناه است و تا جان در بدن داریم از او دفاع می‌کنیم. لقمان همچون فرزند من است و احساس مادرانه‌‌ام را نمی‌توانم از او دریغ کنم؛ زانیار و لقمان فرزندان کردستانند.

مادران شیرمردان محبوس در زندان‌های رژیم ضد انسانی از حق مادری‌شان کوتاه نخواهند آمد. فرزندان ما چه بر سر دار روند و چه در کنار ما و در کنار خانواده باشد، باز هم آینده را آنها خواهند ساخت؛ آینده ‌ی روشنی که لبریز از آزادی و عدالت و انسانیت است.

فرزندان ما کسی را نکشته‌اند و جانی را نخواهند ستاند؛ تربیت فرزندان ما از خورد و خوراک شان مهم‌تر بوده و بهترین آموزه‌های بشری را که همانا آزادیخواهی و انجام فعالیت‌های صالحانه و خیرخواهانه است، آموخته‌اند.

مادران زندانیان سیاسی در ایران بهتر از هرکسی می‌دانند که فرزندان آنها جرمی را مرتکب نشده‌اند و تنها به دلیل ابراز عقیده و فکرشان، سال‌های طولانی حبس را تحمل می‌کنند. مگر نه اینکه ما فرزندان مان را با خون و دل بزرگ کرده‌ایم! هیچ مادری فرزندش را برای ارتکاب جرم و جنایت بار نمی‌آورد؛ فرزندان ما تنها به جرم آزاداندیشی و آزادیخواهی در زندان‌های رژیم ایران، در زیر شکنجه و در شرایط غیر انسانی هستند.

من مادر زانیار مرادی هستم؛ فرزند من جانی را نستانده و هرچه زودتر باید از زندان آزاد شود. از جامعه جهانی، مردم ایران، تمامی فعالان حقوق بشری، نهادها و سازمان‌های حقوق بشری درخواست می‌کنم، صدای مادران زندانیان سیاسی باشند و هرچه در توان دارند، بگذارند تا فرزندان ما اعدام نشوند.

آمینه قادری  سه‌شنبه ۱۲ فروردین‌ماه ۱٣۹٣ ـ اول آوریل ۲۰۱۴

این نامه از سوی اینجانب، تنها در نشانه گذاری ها اندکی ویرایش شده است؛ برنام، زیربرنام و زیرنویس تصویرها از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!