«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱, دوشنبه

مگر همسرمان چه از آن زن لندهور که مانند تایر «میشلن» کامیون های بزرگ است، کم دارد؟


یادداشتی از یکی از تارنگاشت های ایران با درونمایه ی زیر برگرفته است:
«آیا دولت پیشکش ۵ میلیونی به ۳۰۰ مهمان همسر رییس جمهور را نادرست می داند؟

البته باید چشم براه پاسخ دولت به حاشیه های مهمانی پرهزینه کاخ سعدآباد باشیم. در صورت نادرست بودن اخبار رسانه ها در مورد این مهمانی، شفاف سازی از سوی دولت باید انجام پذیرد.

اما اگر آنچه گفته شده، درست باشد، هیچ بهانه ای برای ملت پذیرفتنی نیست؛ زیرا که توفان شکیبایی، نقطه ی روبروی همه آن چیزهایی است که در روزهای کنونی دولت برای کناره گیری از یارانه ها از مردم درخواست می کرد.

هم اکنون و در روزهای پچ پچ جامعه درباره ی افزایش بهای بنزین، ثبت نام یارانه ها، دریافت سبد کالا، افزایش بهای دیگر حامل های انرژی (برق، آب، گاز)، به نظر می رسد، سخنانی که پیرامون مهمانی باشکوه همسر رییس جمهور در کاخ سعدآباد میان مردم پراکنده شده، سخت و تاسف بار  باشد.

متن کامل در این پیوند:  http://www.iusnews.ir/?pid=126882  »

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

برایش از زبان «آخوند ریش حنایی» می نویسم:
آقاجان! چرا گیر می دهی؟ مگر ما چه از برادر برک حسین یا همسر مکرمه مان چه از آن زن لندهور که مانند تایر «میشلن» کامیون های بزرگ است، کم داریم؟ این هم بخشی از فعالیت های فرهنگی است که آقا فرموده اند. خوب! خانم مان هم کار اصلی اش: کدبانوگری (به فرموده ی آقا) را تمام کرده اند و حالا یک مهمانی به راه انداخته اند تا پیام معظم لله را به مهمانان برسانند. مهمانی هم خرج دارد دیگر!

از آنسو به ما می گویند:
پول هایت (منظورش بودجه کشور است!) را مانند آن برادر خاوری بردار بیاور همینجا زیر سایه خودمان مهمانی بگیر!

ما که زیر بار چنین پیشنهادهایی بحمدلله نرفته ایم! به آن ها گفتیم:
ما همینجا در زیر سایه ی آقای خودمان دامت برکاته مهمانی می گیریم تا چشم تان کور شود! به شما هم همین را می گوییم! بزودی هم تکلیف خودمان (منظور از «خودمان»، خود و برادران مسیحی آنسوی اقیانوس است!) را با شما نق نق زن ها و کارشکن ها که تنها چوب لای چرخ ما می گذارید و نمی گذارید به داد و ستدهای مان سر و صورتی بدهیم و انشاء الله پول های بلوکه شده سران مصلخت نظام را آزاد کنیم، روشن می کنیم.

ب. الف. بزرگمهر    یکم اردی بهشت ماه ۱۳۹۳ 

پی نوشت:

کسی نوشته است:
«... این همه پول رو خودشون خرج الکی می کنند؛ هزینه پیامکی که رئیس جمهور واسه تبریک عید فرستاد از کجا تامین شده؟ اون وقت داره از مردم بینوا ماهی ۴۵ تومن رو گدایی می کنند ... اگه مشخص بشه این پول ها کجا حیف و میل شده و آن هزینه از کجا تامین شده، من ... انصراف میدم از گرفتن یارانه
ام! کیه که جوابگو باشه؟ افرایش ۲۴ درصدی برق و آب، مخصوصا تو ... شهرهای کویری که اب و هوایی بسیار گرم دارند و مجبور هستیم از کولر استفاده کنیم، هزینه ی سرسام آوری میشه که این ۴۵ هزار تومن ها هم کفاف نمیده ... کاش یه ذره به فکر مردم باشن؛ همین!»

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

دیگری می نویسد:
«دوستان کارگزارانی با لبخندهای تکنوکراتی شان می گفتند احمدی نژاد مدیریت بلد نیست و در حد همان شهرداری باید می ماند ... ولی انگار جماران نشیان امروزی، خودشان هنوز الفبای مدیریت بر جامعه اسلامی ـ ایرانی را پاس نکردند و سکان را بدست گرفتند ... »

«خاتون بانو» هم نوشته است:
«اون زمان که بعضی ها ساده زیستی احمدی نژاد رو مسخره میکردن به فکر اینجاها هم بودن؟! بارها شنیدم از مخالفان ساده زیستی که گفتن:
خودشون بخورن به بقیه هم بدهند چه اشکالی داره؟!
حافظه ملت بسیار ضعیف است و حقشان است که چنین رئیس جمهوری دارند. والعاقبه للمتقین»

و بازهم کسی دیگر نوشته است:
«چند روز پیش رفته بودم دکتر، تو مطب، روزنامه همشهری بود؛ روی صفحه اولش از قول دادستان تهران آقای محسنی اژه ای، بزرگ نوشته بود:
شصت هزار میلیارد از پول بیت المال دست چند نفر خاص هست که با وجود تمکن مالی آن را پس نمی دهند. آنوقت رییس جمهور برای انصراف مردم از یارانه دست به دامن مراجع می شود! این یعنی چی؟! بیت المال شخصی شده برای یک عده خاص!»

از «گوگل پلاس» (همه ی برگرفته های بالا کم و بیش ویرایش شده اند.  ب. الف. بزرگمهر)

برای همه ی آن هایی که به انگیزه ها و دلیل های گوناگون خو گرفته اند تا جُستارها را «سیاه سپید» کنند و ساده انگارانه، اگر این نشد به آن یکی چشم امید می دوزند، می نویسم:
اینجا به همه ی آن هایی که سنگ احمدی نژاد و دار و دست جن گیرش را به سینه می زنند، این را هم بگویم که دست کم گفته باشم و روزی روزگاری نگویند: کسی به ما نگفت و نمی دانستیم.

احمدی نژاد و اصولا تیپ احمدی نژاد از این یکی که الان سر کاره، پاچه ورمالیده تر و برای کشورمان خطرناک تره! به این دلیل ساده که با صورتکی چپ نما به میدان آمده است؛ او کسی است که در دوره اش با آنکه درآمد نفت ایران در این دوره بیش از دوبرابر همه ی دوره ها از هنگام بازشناخت (کشف) نفت در کشورمان تا پیش از ریاست جمهوری وی بود، همه ی دستورهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را موبمو و بیش از پیشینیان خود: رفسنجانی و خاتمی به اجرا درآورد و بسیاری از بودجه ی کشور حیف و میل و دزدی شد. فریب چپ نمایی وی و کسانی چون وی را نباید خورد. باید بنا به گفته ی نغز سعدی که «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»، عملکرد آدم ها را نگریست و بر پایه ی آن داوری کرد. افزون بر این، او با خوشخدمتی های بزرگش به اربابان و بهره کشان سرمایه داری جهانی و به پشتوانه ی آن ها برای بدست گرفتن حاکمیت ایران خیز برداشت و کامیاب نشد. او آدمی دروغگو، قالتاق و بسیار دغل تر از آن است که برخی از شما، چنانچه از روی ساده لوحی از وی پشتیبانی می کنید، می پندارید.

ب. الف. بزرگمهر      یکم اردی بهشت ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!