«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ خرداد ۱۲, دوشنبه

ریشخندی جاندار، دلچسب و از همه برجسته تر، درست! خاک بر سرت ملیجک بیکاره!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۴ 

***

کدام همکلاسی‌ام بود؟
نمی‌دانم
کلاس چندم بودیم؟
نمی‌دانم
فقط
به یاد دارم
پدرش کارنامه‌اش را به سرش کوبید
و گفت: با این کارنامه
درس خواندنِ تو ـ
به دردِ من نمی‌خورد!
از فردا
با من ـ
سرِ کار می‌آیی؛
حالا
که وضع کارگران
بازنشستگان
معلمان
پرستاران
نانوایان
کامیون‌داران
و تعظیمِ گرسنگان
به سطل‌های زباله را
می‌بینم
دلم
پدری می‌خواهد
تا
کارنامه‌ی دولت را
با تمامِ دست‌ها ...
بر سرش بکوبد و بگوید:
از فردا
لش‌ات را
از صندلی
برمی‌داری
گم می‌شوی!
دولت ...
بی ـ
دولت.

«فلزبان»

برگرفته از «تلگرام»   ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!