«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ خرداد ۲۱, چهارشنبه

روند فروپاشی رژیم پوشالی سگ مذهبان اسلام پیشه بیم برانگیزتر از همیشه

در ولایت دزدسالار سگ مذهب، بلبشویی فرمانرواست؛ بس فراتر از آنچه آن را «خر تو خر»، «شیر تو شیر» و «خرموش در خرموش» بتوان نامید؛۱ نمونه ی زیر در کنار شمار بسیاری از نمونه های دیگر، نشان از پیشرفت روند فروپاشی رژیم و همراه با آن گسستی تاریخی دارد که چنانچه نتوان جلوی آن را گرفت، ایران زمین نیز رو به فرو پاشی نهاده و پیوندهای تاریخی خلق های آن نیز در روندی دردناک از هم خواهد گسست. امپریالیست ها بسرکردگی «یانکی» ها و نوکران گوش بفرمان شان از آن میان، بویژه «عزراییل» به پیشرفت چنین روندی چشم امید بسته و در راه به فرجام رساندن آن می کوشند؛ روندی که به شَوَندِ گستردگی سرزمین برجای مانده از ایران تاریخی که همچنان پهناور است، بس دردناک تر از آنجه بر سر کشور پاره تن مان: افغانستان، عراق و لیبی خواهد بود. چنین مباد!

ناساز با افسانه سرایی های رژیم پوشالی سگ مذهبان اسلام پیشه درباره ی پایداری در برابر آنچه «استکبار جهانی» می خوانند، هستی ننگین چنین رژیمی برای امپریالیست ها بویژه برادران شیر به شیر انگلیسی و «یانکی» سودمند بوده و در بازه ای زمانی که دورنمای آن به چگونگی تراز نیروها بویژه در خود ایران بستگی دارد، همچنان تا اندازه ای سودمند خواهد بود. بدین سان، جنگولک بازی هایی که از چندی پیش در گفتگوهای میان نماینده ی لات بی همه چیز «یانکی»: «دونالد ترامپ» با گروه انگلوفیل «نخودچی کشمش های هسته ای» تاکنون پی گرفته شده و درونمایه ی آن چون گذشته، بر توده های مردم ایران پوشیده است از چارچوبی بسته برای زیر فشار نهادن خرموش ها و به فرمانبرداری باز هم بیش تر واداشتن شان فراتر نرفته و نخواهد رفت. برآیندِ این گفتگوها، هر چه باشد ـ و به همین شوند، بخش بزرگی از آن، جنگولک بازی بیش نیست! ـ نه تنها به گرم شدن آبی برای توده های مردم بجان آمده ی ایران نخواهد انجامید که با همه ی توان خواهند کوشید تا جلوی سازمانیابی هرچه بیش تر توده های کار و رنج در سازمان های رستایی ـ سیاسی شان را بگیرند.۲ همانگونه که پیش تر نیز در این باره چندین بار نکته هایی را در میان نهاده ام، پیشرفت چنین روندی، بدترین «سناریو» برای هر دو سوی میز گفتگوست که نمود درونی آن را در شیوه ی برخورد بس تبهکارانه و ایران برباددهِ دزدان اسلام پیشه در بزندان افکندن ها و هر از گاهی بدار آویختن های دلاورترین و برومندترین کنشگران رستایی ـ سیاسی و هازمانی گواه بوده و هستیم.

امپریالیست ها افزون بر آنچه در بالا آمد، دستاوردهای فن آورانه ـ دانشورانه ی ایران را نشانه گرفته و همراه با شایسته ترین مزدور خود در سرزمین های پیرامون ایران: دولت فراراست و نژادپرستِ ننگ یهود و یهودیان به سردمداری «نادان یابو»، برای نابودی شان برنامه ریزی باریکی نموده و در پی انجام آن هستند. برآوردکنندگان تبهکارتر از خودشان، روندِ فروپاشیِ بیرون از خواست این و آنِ («روند عینی») سگ مذهبان اسلام پیشه و نمودهای آن در برآمدهای چندین خیزش و جنبش بویژه از سال ۱۳۸۸ به این سو را بچشم جان دیده و نیک می دانند که جلوی چنین روندی را نمی توان گرفت؛ بدین سان، برجسته ترین آماج امپریالیست ها بسرکردگی «یانکی» ها از یک سو، رهبری روند فروپاشی بگونه ای است که مهار فرمان آن از دست شان درنرود و از سوی دیگر، جلوگیری از سازمانیابی توده های مردم ایران برای دستیابی به خواست های خود و فرمانروایی در کشوری که از آن خودشان است:
آماجی ناهمتا (متناقض) در سرشت خود و ناگزیر کوته بینانه و بی هیچ چشم انداز دوربردی («استراتژیک») درخور و ناگزیر هرج و مرج جویانه در سیاست های راهبردی («تاکتیکی») که در کردار به پیشبردِ "سیاست" کژدار و مریزی می انجامد که همراه با توسری های پنجه گربه ای به موش بیچاره برای هرچه بیش تر گیج و منگ شدن از کشتنش خودداری می ورزند؛ زیرا برای سرکوب جنبش فزاینده ی توده ای که طبقه کارگر ایران در کانون آن جای گرفته، تا رسیدن به نخته ی کور بن بست، همچنان به وی نیازمندند.۳

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴

پی نوشت:

۱ ـ یک باند قاچاق اقدام به ریجستری غیرقانونی ۲۱  هزار گوشی‌های تلفن همراه کرده و از این طریق دو تا سه هزار میلیارد تومان جمع آوری کرده اند/ ۳ متهم شناسایی و بازداشت هستند

سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سئوالی در خصوص وضعیت پرونده قاچاق 21 هزار گوشی موبایل:

ـ در این خصوص از دادگستری استان بوشهر سئوال کردم، پرونده مربوط به باند قاچاق ۲۱۰۰۰ گوشی تلفن همراه از جمله ۱۸ هزار گوشی مدل آیفون است، مابقی سایر برندها هستند که از سال ۱۴۰۰ ریجستری شده است.

ـ در این خصوص موضوع از سوی ضابطین شناسایی و برای آنها پرونده در شعبه بازپرسی دادگستری استان بوشهر تشکیل شد ، متهمین با استفاده از حدود ۲۱۰۰۰ گذرنامه بدون مراجعه صاحب آنها، اقدام به ریجستری غیرقانونی گوشی‌های تلفن همراه می‌کردند که از این طریق مبالغی بیش از دو تا سه هزار میلیارد تومان جمع آوری کرده اند.

ـ در حال حاضر سه نفر از متهمین شناسایی شدند که یک نفر صاحب مغازه بوده و دو نفر دیگر هم از کارمندان گمرک هستند که هر سه نفر به اتهام قاچاق گوشی به صورت باندی و سازمان یافته و پولشویی به صورت رمز ارز و رشوه و ارتشایی که در این مسیر صورت می‌گرفته بازداشت شدند.

ـ پرونده در حال تحقیقات است و موضوع مهم در این خصوص که بارها هم به مردم عزیز کشور توصیه کرده ایم این است که برای رجیستری گوشی به مبادی مربوطه و مراکز قانونی مراجعه کنند و از در اختیار قرار دادن گذرنامه یا کپی ان به افراد ناشناس خودداری کنند.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴ (بختی برای ویرایش این گزیده گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ «... دشواری و چالش بزرگ [آن ها]، گروهبندی های توسری خور خرموش های اسلام پیشه ی بجان مردم ایران افتاده که به یاری و همدستی شان، شیره ی جان ایران زمین را می مکید، نیست که جنبش فراگیر و رویهمرفته آگاه کارگران و زحمتکشان ایران است که از برآمد آن ترس مرگ [دارند]

برگرفته از یادداشتِ «گوشزدی بایسته به لات بی همه چیز «یانکی» و دَم و دستگاه اهریمنی اش»  ب. الف. بزرگمهر   چهارم اردی بهشت ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/04/blog-post_46.html

۳ ـ رویارویی گروهبندی های خرموش فرمانروا بر میهن مان با امپریالیست های «یانکی»، همچنان به بازی موش و گربه ای می ماند که هر دو در همدستی با یکدیگر، جنبش فزاینده ی توده ای که طبقه کارگر ایران، گام بگام در کانون آن جای گرفته را آماج تیرهای زهرآگین خود نهاده و خواهان فروکش آنند؛ «گربه» با همه ی «کَف گربه ای»* های بازیگوشانه ای که هر از گاهی بسر «موش» ناتوان شده می زند، نه تنها هنوز خواهان خفه کردن «موش» نیست که به آن در سرکوب باز هم بیش تر جنبش توده ای نیازمند است و ملی گرایی را چه با رنگ و نیرنگ دین و آیینیِ «ضداستکبار جهانی» و چه بدون آن، دامن می زند. آنچه امپریالیست ها از گروهبندی های خرموش فرمانروا بر میهن مان می خواهند، انجام بی چون و چرای همه ی آن چیزهایی است که در کالبد قرارداد ننگینِ نامور به «برجام» بر دوش گرفته و ناچار به «نرمش قهرمانانه» شده اند. رویارویی خرموش های بی پدر مادر با آن ها به هیچ رو از سویه ای توده ای و حتا ملی بگونه ای دربرگیرنده برخوردار نیست؛ و مگر «ملی» و «ملی گرایی» در باور و "فرهنگ" کلان سوداگرانی که جلوی دیدگان توده های مردم ایران، هست و نیست شان را به داد و ستد نهاده و برد و باخت هر چیزی از «کیک زرد» گرفته تا تن و بدنِ خواهر مادرشان، چنانچه سودی دست شان را بگیرد، برای شان یکیست از کدام آرش و مانشی درخور می تواند برخوردار باشد؟

* «کَف گربه ای» بر وزنِ «کَف گرگی» که در کُشتی برای پرت کردن و ناکانونمند نمودن سُهِش (حواس) و نیز گاهی برانگیختن کشتی گیر همچشم به سر یا پیشانی وی نواخته می شود. گربه نیز پیش از کشتن موشی که در کُنج جایی در تنگنا انداخته، همین کار را می کند. خودم در کودکی، گواه آن بوده ام که چگونه موش بیچاره با هر کوبه ی آرام یا تلنگر گربه به سرش، چند گامی گیج و ویج، پاورچین به جلو می رود و می ایستد تا کوبه ای دیگر دریافت کند.

برگرفته از نوشتار و پی نوشتِ «در دام سیاست های ملی گرایانه نیفتیم!»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ مهر ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/10/blog-post_5.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!