بیش از آنکه از «سکوت و بیعملی نهادهای بینالمللی»* ناخشنود و آزرده باشید که کم و بیش همگی شان ابزار
دست ششلول بندهای جهان، نامور به «جامعه جهانی» بوده و به این یا آن شَوَند و از
همه برجسته تر: پوشاندن همسویی و همراهی آزمندانه و زیرِ جُلیِ خود با خداوندان
سرمایه ی جهان، کارکردی بر بنیاد «همزیستی آشتی آمیز («صلح») بی رنگ و بو» («پاسیفیسم») را پی می گیرند و بیکارگی شان را از دیدگانِ توده های کار
و رنج خودی و ناخودی پنهان می دارند، از خاموشی خود و چشم براه دیگران برای کمک
رسانی نشستن و بیرون دادن بیانیه هایی رویهمرفته بر همان بنیاد که به گاو و گوسپند
کسی زیان نمی زند و آبی برای توده های مردم ایران گرم نمی کند، باید اندیشناک و نگران
بود. روی سخنم در اینجا این یا آن گروه، رسته و سازمان بگونه ای ویژه نیست؛
اشاره ام به جان ها و روان های آغشته ی به چنین نگرش و رویکردی سترون و نازاست که
گریبان شمار بسیاری از روشنفکران هموند سازمان های رستایی و سیاسی ایران را گرفته
و ناتوان شان نموده است:
از گروهبندی های بیکاره ی چپ نما از آن میان، مرده ریگ
برجای مانده از نشانه گذارترین سازمان سیاسی تاریخ ایران در سال های ۱۳۲۰ـ ۱۳۲۷
گرفته تا بسیاری دیگر از سازمان های رستایی ـ سیاسی کنونی که گردانندگان برخی های
شان، روشنفکران چُس مرده ی بیکاره ای بیش نبوده به همین درد دچارند؛ روشنفکرانی
گاه جا خورده در میان طبقه کارگر که بهترین کاری که از دست شان برمی آید، بیرون
دادن بیانیه های بیش تر بلند بالاست و بس!
باید چه در سخن و چه در کردار راه خود را به پشتوانه ی دیدگاه طبقاتیِ خوب سمتگیری شده بسود «طبقه کارگر» و لایه های زحمتکشان پیرامون آن از چنین جاخوردگانی که در میانه ی جنگ میان دشمنانی پاسدار هستینگی کنونیِ جهان بسود از ما بهتران جهان، آرنگ های همزیستی آشتی آمیزی بی رنگ و بو سر می دهند، جدا نمود.
برای نمونه با همین آرنگ «نه به جنگ، نه به سیاستهای
جنگافروزانه» یاد شده در یادداشت زیر با چشم پوشی از این نکته که کسانی چو
من شاید آن را بگونه ای دیگر ریخت بندی («فرمول بندی») نمایند، با همه ی توان پا به
میدان نهید و به خیابان ها بیایید تا واکنش «گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی
فرمانروا بر میهن مان» را ببینید! چنین کاری (در کنار و همراه با بیانیه بیرون
دادن) هم برای خودتان سودمند و آموزنده خواهد بود و هم برای توده های مردمی که آن
را دیده یا می شنوند؛ کوچک ترین دودلی بخود راه نمی دهم که بگویم:
ترس و نگرانی خرموش ها دوچندان خواهد شد؛ آن ها در پی داد
و ستد سیاسی و ... با امپریالیست ها هستند و مانند همیشه از توده های مردم گرد
آمده بویژه اگر سازماندهی داشته باشند، ترس مرگ دارند.
برای همگی ما سرمشق باید آن جوانان دلاوری در کازرون، ایذه، سنندج و بیشمار جاهای دیگری باشد که سینه های شان را سپر گلوله های خرموش های آدمکش نمودند و جاودانه شدند؛ سرمشق مان باید دختران و زنانی برخاسته از دامنه ی گسترده ای هازمانی باشد که پا به خیابان ها نهاده و شوریدند.
با آرزوی پیروزی برای تان:
سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر
میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!
برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!
ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!
ب. الف. بزرگمهر یکم تیر ماه ۱۴۰۴
* هشدار در رابطه با تشدید تهدیدات جنگطلبانه و خطر جدی گسترش جنگ
همکاران عزیز و زحمتکش در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و دیگر همقطاران گرامی در سراسر کشور،
با توجه به بحرانیتر شدن روزافزون شرایط جنگی در کشور ــ بهویژه تأثیرات آن بر وضعیت معیشتی، شغلی، و هستی و جان ما کارگران در تهران و سراسر کشور، از جمله کارگران و رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی، کارکنان مترو، کارگران خدماتی شهرداری، رانندگان ناوگان حملونقل بینشهری، و رانندگان کامیونی که مسئول جابهجایی مایحتاج مردم از شهری به شهر دیگر هستند ــ و با در نظر گرفتن تداوم بمبارانها بهطور روزانه در تهران و مناطق دیگر کشور، اضطراب و نگرانی عمومی، و ترس گسترده از ویرانی و کشتار مردم بیگناه، و همچنین در ادامهی بیانیهی مشترکی که چند روز قبل همراه با جمعی از تشکلهای مستقل کارگری منتشر کردیم، بر نکات زیر تأکید میکنیم:
تهدیدهای اخیر دونالد ترامپ ــ از جمله دستور به تخلیهی تهران، شهری با جمعیتی نزدیک به ۱۴ میلیون نفر همراه با حومهاش ــ و احتمال جدی دخالت مستقیم نظامی آمریکا در حمایت از اسرائیل، نهتنها موجب نگرانی و انزجار عمیق ما کارگران و تهیدستان شده، بلکه صدای برخی از نزدیکترین چهرههای سیاسی به خود او را نیز درآورده است. ما کارگران، این تهدیدات خشونتبار را بسیار جدی میگیریم و آنها را، در کنار حملات نظامی اسرائیل، قویاً محکوم میکنیم.
سکوت و بیعملی نهادهای بینالمللی، از جمله سازمان ملل، و همراهی شرمآور دولتهای اروپایی ــ بهویژه آلمان، انگلستان و فرانسه ــ با این تهدیدات سلطهطلبانه، تجاوزکارانه و غیرقابل توجیه، عملاً به دامنزدن به جنگ منجر شده است؛ جنگی که اکنون به پروژهای رسمی، مشترک و آشکار از سوی دولتهای جنایتپیشهی آمریکا و اسرائیل، با تأیید و همراهی دیگر دولتهای غربی، تبدیل شده است: پروژهای برای ویرانی، کشتار انسانی، نابودی محیطزیست ایران، و تداوم سرکوب و بیحقوقی در کشور.
چه بر سر این دنیا آمده که میلیونها انسان در کشوری دیگر، در برابر چشم جهانیان و در تضاد آشکار با همان قوانین بینالمللی که خود تدوین کردهاند، در تلویزیونها و شبکههای اجتماعی بهراحتی به نابودی خانه و زندگیشان و به کشتار تهدید میشوند؟
افکار عمومی و جنبشهای آگاه و صلحطلب در آمریکا، اروپا و دیگر نقاط جهان باید حکومتهای آمریکا و اسرائیل را وادار به توقف کامل حملات نظامی و پذیرش آتشبس کنند. حکومت جمهوری اسلامی نیز باید با جدیت و شفافیت کامل در جهت توقف جنگ و تحقق آتشبس فوری اقدام کند. ادامهی این جنگ برای مردم و آیندهی ایران و منطقه فاجعهبار خواهد بود.
ما مردم آزادیخواه و برابریطلب ایران و جهان باید با صدایی هرچه رساتر، خواهان آتشبس فوری شویم.
مبارزات عدالتخواهانهی ما کارگران در ایران، همواره با سرکوب و خصومت ساختاری حاکمیت استثمارگر، سرکوبگر و ضدکارگر مواجه بوده است؛ تقابلی که طی بیش از چهار دهه، بهای سنگینی برای کارگران و خانوادههایشان داشته است: از زندان و اخراج و شلاق گرفته تا تهدید، ضربوشتم و محرومیتهای معیشتی. این مبارزهی طبقاتی، که بیتردید ادامه خواهد یافت، نه برای آن بوده و نه خواهد بود که ما را به گوشت دم توپ اسرائیل، آمریکا و متحدان آنها تبدیل کند. تکیهگاه این مبارزه، نیروی مستقل، جمعی و سازمانیافتهی کارگران، مردم حقطلب، و طبقهی جهانی کارگر است؛ مبارزهای که نهتنها هیچ وابستگی به قدرتهای امپریالیستی ندارد، بلکه از دخالتها و مداخلات آنها متحمل آسیبهای جدی شده و به بنیانهای اجتماعی و همبستگی طبقاتیاش ضربه وارد کرده است.
ما بار دیگر از همهی نیروهای صلحطلب در سراسر ایران و جهان ــ بهویژه تشکلهای کارگری، سازمانها، احزاب، گروههای زیستمحیطی، سازمانهای زنان، دانشجویی، مدنی، حقوقبشری و جنبشهای ضدجنگ ــ میخواهیم که قاطعانه خواهان آتشبس فوری و پایان جنگ شوند و برای تحقق صلحی پایدار تلاش کنند؛ صلحی که جان مردم را از فاجعهی پیش رو نجات دهد و در پرتو آن، ما کارگران و مردم محروم و زحمتکش بتوانیم با تکیه بر تشکلهای مستقل خود، سرنوشتمان را بهدست گیریم.
در این شرایط پرمخاطره و ناامن، که جنگ، ناامنی، ویرانی و سرکوب بر زندگی ما سایه افکنده، آگاهی، همبستگی و همیاری جمعی ابزارهایی مؤثر برای حفاظت از جان، کرامت و آیندهمان هستند.
نه به جنگ – نه به سیاستهای جنگافروزانه
آتشبس فوری، خواست بلافاصلهی ماست
چارهی کارگران و زحمتکشان، وحدت و تشکیلات است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
برگرفته از «تلگرام» ۳۱ خرداد ماه ۱۴۰۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر