«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ خرداد ۱۳, سه‌شنبه

آقا جان این همه گیر نده چرا این کار نشد، آنجا لفت و لیس شد ...

آقا جان! این همه گیر نده چرا این کار نشد، آنجا لفت و لیس شد؟ قاچاق چه شد؟ اختساد چه شد؟ ... چرا دُم خر درازه، چرا دَرِ دیزی بازه؟ ما هم دو دست داریم مانند همه ی شما؛ گناه بسیاری از آن کم و کاستی ها و زیاده روی ها و تندروی و کُندرَوی ها هم بر دوش دیگرانی است که بار خودشان را زده و رفته اند. ما که گفتیم شما می توانید! بروید هر کار از دست تان برمی آید، انجام بدهید؛ چرا دوباره پیش خودمان می دوید و بار ما را سنگین می کنید؟ خدا وکیلی، سزاوارترین کاری که می توانیم انجام دهیم و اجر الهی هم دارد، همپا شدن در مراسم یادبودها، کفن و دفن و سوگواری برای این یا آن رَجُلِ پر کشیده و نوشتن نامه های تسلیت مرگ عمه و عمو و خاله و داییِ نخبگان است. بجز این ها کلی هم مکاتبات و مراودات با همسایه های دور و نزدیک ولایت داریم که وختِ سر خاراندن هم نداریم. البته امام راحِل جای خود دارد؛ ما می توانیم ...

از زبان ملیجک بیکاره ی نظام:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!