«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

آیا نامزدی نیک سرشت تر از رَجَب تپه برای میانجیگری میان این و آن می یابید؟

آیا کسی را سراغ دارید که بیش از رَجَب تپه برای رساندن گندمه به گرسنگان آفریکا سر از پا نشناسد؟ 

همین بس که بجای «گِره هشت»* پیشین که پوتین آن را از سر خود باز نمود، «گره هشت دو سرخرگوش» همراه با ریسمان پشتیبان بکار ببری تا پیوندهای خواهر برادریِ «من اولوم، سن اولومِ» نه چندان استوار پیشین را بخوبی چفت و بست کنی؛ «ریسمان پشتیبان» را نیز که از میان آن بگذرانی، می توانی وی و آن الف بچه ی نُنُر را با هم به آن بیاویزی و از تاقچه های بالابلندی که روی آن نشسته و پایین نمی آیند، روی زمین فرود بیاوری؛ روشن است که برای به انجام رساندنِ چنین کاری، کسی هم در آن بالا باید مهار «ریسمان پشتیبان» را در دست داشته باشد تا فرودی آرام و بی دردسر سازمان داده شود. خوب! چه کسی بهتر از «رَجَب تپه» که خود برای انجام این کار پا پیش نهاده است؟ او هم با آن پرزیدنت پابگور آنسوی اَبَردریای اتلس هماوندی نزدیکی دارد؛ هم با «ولادیمیر ولادیمیرهویج» که ترکیه را به کانون پخش انرژی و گندمه** دگردیساند، گرم است و هر از گاهی خوش و بش می کند؛ و هم با آن «الف بچه ی نُنُر یهودی»، سر و سری به راز و رمز آمیخته دارد. با انجام شایسته ی این کار، رَجَب تپه پیوندهای خواهر برادریِ اینک گسسته را بر بنیاد خرید و فروش گندمه ی ارزان روسی به بهایی درخور در بازارهای جهانی جوش خواهد داد و خود نیز در نخشی میانجیگرانه، کم و بیش بسانِ ژاندارم های دورانی هنوز نه چندان دور که در ستیزه جویی های میان روستاییان پا در میانی کرده و هر بار مرغ و خروسی چاق و چله دشت می کردند، جایگاه خود را در «جامعه جهانی» پاس داشته و بهبود می بخشد.

تنها یکی دو نکته ی کوچکِ پشتیبانی ریسمانی بر جای می ماند که در نگره (تئوری) خوب می نماید؛ ولی در کار و کنش (پراتیک) چندان روشن نیست که همیشه با نگره همخوان و سازگار باشد. من با آنکه سر تا سر زندگی ام سرگرم دانش اندوزی بوده و در نگره پردازی چندان بد نیستم، کار و کنش چندانی در زندگی نداشته و از شما چه پنهان، در بازشناخت غوری از کتری بازمی مانم. در همین نمونه ی بالا، چنانچه فرود به روی زمین به هر شَوَندی، درست پیش نرفت و گره خورد، چه پیامدی خواهد داشت؟ اگر رَجَب تپه زیر فشار فزاینده ی بار کَت و کولش تاب نیاورد و زایید، چه؟ بدتر از همه، چنانچه آن پرزیدنت پابگور که روزبروز کُسخل تر می شود، در میان هنگامه نخشه ای دیگر بسرش زد و این تُرکِ توزرد را بیخودی از چیزی ترساند، چه؟ من که پاسخی برای آن ها نمی یابم؛ بدین سان، آیا وی از این هوده برخوردار خواهد بود که از سر دوراندیشی برای جلوگیری از پرت شدن خود، دشنه ای تیز همراه داشته تا بتواند بهنگام بایسته، ریسمان را بِبُرّد؟ بیگمان درمی یابید که دو تن قربانی شدن، بهتر از سه تن است! ... و چه بهتر، آن دو که به سر و مغز هم می کوبند، روانه ی دوزخ شده در آنجا کار خود را پی بگیرند تا آدمی نیک سرشت و میانجیگر.

با این همه، آیا در این جهان فانی کسی را سراغ دارید که بیش از رَجَب تپه در اندیشه ی مردم گرسنه ی آفریکا بوده و برای رساندن گندمه به آن ها سر از پا نشناسد؟  

از زبان این جان ننه اش «کارشناس و دانشمند علوم سیاسی»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ شهریور ماه ۱۴۰۲

* گونه ای گره سنگ نوردی و یخ نوردی با کاربردهای گوناگون

** همانا گندم، ارزن، برنج، جو و ذرت که در آن زبان کژدم گزیده به آن «غلات» می گویند 

***

پوتین و اردوغان در سوچی درباره چه چیزی صحبت خواهند کرد؟

در رابطه با انقضای قرارداد "معامله غلات"و خروج روسیه از آن، شکل گیری سازوکار جدیدی لازم است.

به گزارش اسپوتنیک، روز دوشنبه چهارم سپتامبر، مذاکرات روسای جمهور روسیه و ترکیه در سوچی برگزار می شود. این اولین دیدار اردوغان و پوتین از زمان پیروزی رهبر ترکیه در انتخابات ریاست جمهوری در ماه مه سال جاری خواهد بود.

حسن اونال، دانشمند علوم سیاسی، در گفتگویی با اسپوتنیک در باره موضوعات در دستور کار نشست آتی صحبت کرد.

به عقیده وی، موضوع اصلی مذاکرات، چشم انداز بازگشت به معامله "غلات" خواهد بود: در رابطه با انقضای این قرارداد و خروج روسیه از آن، شکل گیری سازوکار جدیدی لازم است.

و بدیهی است که این مکانیسم نمی تواند آنطور که اوکراین می خواهد کار کند، یعنی: غلات اوکراینی از طریق آب های سرزمینی اوکراین وارد آب های سرزمینی رومانی، از آنجا به آب های سرزمینی بلغارستان و سپس وارد تنگه ها بشود.

این بسیار خطرناک است. واقعیت این است که پس از بازگشت این کشتی ها باید به طور کامل آنها را جستجو کرد تا ببینند آیا سلاح بر روی آنها حمل می شود یا خیر.

وی در ادامه توضیح داد: از آنجایی که توافقی وجود ندارد، نمی توان در مورد بازرسی همه کشتی‌ها صحبت کرد. علاوه بر این، بدون توافق، انجام بارگیری و تخلیه منظم غلات از بنادر اوکراین غیرممکن خواهد بود. با توجه به همه اینها، پیشنهاد اوکراین غیرمنطقی و غیرقابل قبول به نظر می رسد.

تا آنجا که به روسیه مربوط می شود، آقای پوتین سال گذشته ابتکاری برای تبدیل ترکیه به قطب انرژی و غلات ارائه کرد. [کاری نه چندان درست؛ باژی به رژیم مافیایی دودوزه باز ترکیه بی هیچ دستاوردی درخورِ درنگ، تنها برای دوست نگاه داشتن دومین نیروی رزمی سازمان اهریمنی ناتو؟! گرچه، هم اکنون نیز کلاه گشادی که بر سر روسیه نهادند به اندازه ای بسنده گویاست؛ ولی در آینده ای نه چندان دور، کوته بینی چنین برخوردی برخاسته از  پراگماتیسمی خشک مغزانه، روشن تر خواهد شد.]

به نظر من، اکنون همه چیز به آن سمت پیش می رود. غلات روسی می توانند به ترکیه بیاید و در آنجا فرآوری شود و بخشی از آن از طریق ترکیه دوباره صادر شود. با صحبت در مورد تامین ایمن رساندن غلات از بنادر روسیه به ترکیه، لازم است اطمینان حاصل شود که اوکراین به کشتی‌های روسیه حمله نکند.

تا آنجا که من متوجه شدم، ترکیه طرفدار ادامه توافق غلات سال گذشته است. با این حال، روسیه اصرار دارد که برای این منظور غرب باید ابتدا به تعهدات خود عمل کند. در حال حاضر، این تصور به وجود می آید که اوکراین به عنوان سخنگوی منافع غرب، علاقه چندانی به اجرایی شدن توافقنامه غلات ندارد.

ترکیه و روسیه ممکن است توافقنامه غلات جداگانه ای منعقد کنند. شاید با اوکراین نیز توافق جداگانه‌ای به امضا برسد. در این صورت می توان غلات اوکراینی را از طریق ترکیه مجددا صادر کرد؛ اما برای این کار باید تضمین های متقابل عدم حمله به کشتی هایی که از این کریدور عبور می کنند، دریافت شوند. این موضوع کلیدی در نشست آتی دو رئیس جمهور خواهد بود.»

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۲ (بختی ویرایش این گزارش نداشتم. برجسته نمایی های بوم و افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!