«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ شهریور ۲۴, جمعه

سهم پایدارترین فرزندان توده های مردم در جمهوری داغ و درفش و شکنجه

خرموش ها توده های میلیونی مردم ایران را با راهکارهای گوناگون از گرسنگی و تشنگی دادن گرفته تا به بیکاری و بی نوایی دچار نمودن به مرگ گرفته اند؛ سهم پایدارترین فرزندان شان نیز داغ و درفش و شکنجه و پوسیدن در کنجی از زندان بگونه ای است که خود به پیشواز مرگ بروند. آنچه در گزارش زیر آمده، نمونه ای از آن است.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ شهریور ماه ۱۴۰۲ 

***

جعفر ابراهیمی دست به اعتصاب دارو زد

به گزارش شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، جعفر ابراهیمی، آموزگار زندانی در اعتراض به ضرب و شتم در زندان و نفرستادن (عدم اعزام) به پزشکی قانونی، ضمن پس فرستادن داروهای خود دست به اعتصاب دارو زده است.

این آموزگار زندانی در تماس کوتاهی با خانواده و از طریق وکیل خود، اطلاع داده است که به علت همکاری نکردن (عدم همکاری) زندان در اعزام به پزشکی قانونی برای ثبت آثار ضرب و شتم بر بدنش، از تحویل و استفاده از هرگونه دارویی خودداری می‌کند .

عرفان کرم ویسی، وکیل جعفر ابراهیمی، که روز گذشته به صورت کابینی موفق به ملاقات با این آموزگار زنذانی در زندان قزل حصار شده بود، در توییت جداگانه ضمن تایید اثار ضرب و شتم بر بدن و صورت وی، خبر اعتصاب دارو ایشان را نیز اعلام کرد.

با توجه به وضعیت بیماری زمینه‌ای جعفر ابراهیمی، خطر نابینایی و حتی مرگ، در صورت عدم استفاده از دارو این آموزگار زندانی را تهدید می‌کند.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۳ شهریور ماه ۱۴۰۲  (بختی برای ویرایش بهینه ی این گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!