«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ مهر ۲۶, شنبه

هنر بدون پیوند با چالش های جامعه جز خودفریبی نیست ـ بازانتشار

... حرف‌های تو شعر است؛ شعری بدون حقیقت؛ با این قیاس، هنرمند زائده‌ای است منفصل از جامعه؛ مثل یک بُت بازاری. با قطعیت می‌گویم: هنر بدون پیوند با مسائل جامعه جز خودفریبی نیست؛ الحان و اصوات خوش آهنگ، فرم های بی محتوا، لالایی گوش های بورژوازی بی درد است. وقتی که کودکان دسته دسته از بی دوایی و کمبود تغذیه می میرند، وقتی که زیر فشار فقر، دخترانِ بچه سال را در بدترین شکل برای تجاوز جنسی می‌دهند به مردان گرسنه‌ی شهوت، وقتی که کارگران زغال سنگ براحتیِ آب خوردن، زیر آوار می‌روند یا در کارگاه‌ها سِل می‌گیرند، حرف زدن از زیبایی، وقاحت مطلق است.

غزاله علیزاده، برگرفته از داستان بلند «شب‌های تهران»

برگرفته از «تلگرام»  ۲۲ اردی بهشت ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش درخور، تنها در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب؛ برنام را نیز از متن نوشته برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر)

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/05/blog-post_68.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!