«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ دی ۱۱, چهارشنبه

شعر و ور چرا سر هم می کنی، مردک؟!

نمی دانم از این آدم چرا بدم می آید؟* بیزاری نیست؛ سُهشی بیش تر در مایه ی چندش. به چه کسانی پند و اندرز می دهد؟ آیا کسانی که روی سخن وی با آن هاست، پند و اندرز بگوش شان می رود؟! آیا «توسعه تعاون» یا حتا هرگونه رویش و بهبودی اقتصادی در این یا آن الگو، گیریم حتا بهترین الگوها، بدون سمتگیری درست اقتصادی ـ اجتماعی بجایی راه می برد؟ اگر این حضرت آقا این ها را می داند، چرا چنین پیشنهادهای نیم بندی در میان می نهد؟! از اینگونه سخنان که «... مساله اصلی حفظ کرامت انسان، عدالت، آزادی‌های بنیادین و حقوق اساسی بشر است» را «کیر خر نظام» بهتر از کسانی چون وی بر زبان می آورد و درباره شان کم و بیش هر روز داد سخن می دهد. آیا حتا در همین چارچوب تنگ، نباید پیش از دهان گشودن و مشتی سخنان کلّی بر زبان راندن، نخست از خود و سپس از دیگران پرسید:
«حفظ کرامت» برای کدام گونه آدمی؟ آیا سوداگر با کارگر، آب شان در یک جوی می رود؟! «عدالت» بسود کدام طبقه و لایه های اجتماعی؟ آیا دریافت سوداگر و کارگر و آنچه در کردار رخ می دهد، «آزادی‌های بنیادین و حقوق اساسی بشر» را برای همه ی آدمیان یکجا و یکسان فراهم می آورد؟ اگر چنین نیست، شعر و وِر چرا سر هم می کنی، مردک که فرنام گُنده ی اقتصاددان نیز بکونت بسته اند؟! از سر ترس است؟ خوب! خفقان بگیری و همچون سالیان دراز گذشته، نان و ماستت را به خندق بلا بریزی و همپای دیگر برادرانِ همه چیز دان به درگاه الله نماز بخوانی که بهتر است تا نیم بندگویی و یاوه سر هم کردن!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ دی ماه ۱۳۹۸

* حسین راغفر، اقتصاددان و هموند «هیات علمی دانشگاه الزهرا»، در سی و ششمین نشست [جان ننه شان:] دانشورانه ی «دوشنبه‌های فرهنگی و اجتماعی» با جُستارِ روش‌های جدید تنگدستی زدایی، گفت:
«نیازمند این هستیم که از چارچوب پولی خارج شویم و نگاه متفاوتی نسبت به توسعه تعاون برای حل معضل فقر داشته باشیم.»

وی با اشاره به اینکه تنگدستی، نشانه ی زیر پا نهادنِ آشکارهوده ی آدم ‌های بی بهره است، گفت:
«سیاست‌های اقتصادی و نهادهای مستحکمی که موجب ارتقای رشد درآمد و خلق شغل می‌شوند، حائز اهمیت زیاد هستند؛ اما این سیاست ها تضمین کننده تعهداتِ حکومت‌ها در ارتباط با حقوق اقتصادی نیستند. فقر صرفا محرومیت مادی نیست؛ بلکه مساله اصلی حفظ کرامت انسان، عدالت، آزادی‌های بنیادین و حقوق اساسی بشر است».

برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران»  دهم دی ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!