«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مهر ۱۶, چهارشنبه

چشم به ما و دولت مان دوخته اید که برای بچه های تان میز و نیمکت بسازیم؟

بیگمان چشم به ما و دولت مان دوخته اید که برای بچه های تان میز و نیمکت بسازیم یا به «جامعه جهانی»، «اوراسیا» که تازه پای مان به آنجا باز شده یا ناکجا آبادی دیگر برای تان سپارش بدهیم.۱ ما نه بودجه ای برای اینگونه کارهای خرده ریز داریم و نه دل مان می خواهد؛ اگر یک بار هم در جایی دیواری را ماله کشیدیم؛ تنها برای این بود که نشان بدهم: «ما می توانیم»! من پیش تر هم گفته بودم: «فکر کنید ما اصلن نیستیم»،۲ ما اگر بتوانیم خَرِمان را انشاء الله این بار بخوبی و خوشی از پل «شیطان بزرگ» رد کنیم۳ و گماشته ی پیش بینی ناپذیرش که رفتاری ناتراز چون اَستَر (قاتر) دارد، بازی تازه ای سر هم نکند، کلاه مان را به هوا می اندازیم. از سوی دیگر، سخت سرگرم ساخت گذرگاه ها در کشوریم تا انشاء الله» زمینه ی دگردیسی ایران زمین به «کانون انباشت و پخش» یا همانا «هاب» (hub) را از هر باره فراهم کرده،۴ سوداگرانِ دلبندمان از فراوانی پیشنهادها و قراردادهای نان و آبدار، وخت سر خاراندن نداشته باشند.

افزون بر این ها، ما همان نخستِ روی کار آمدن مان، استانداران را جایگاه مهتری جمهور بخشیده و «ساتراپ» های کهن ایران زمین را زنده کردیم.۵ ما از آن ها تنها «خراج» و باژ و اینا می ستانیم و کاری نداریم چه بر سر زیردستان و فرمانبرانِ («عَوام النّاس» از دیدگاه «کیر خر مادربخطای نظام خرموش پرور») خود می آورند. انشاء الله سرانجام درمی یابید چرا گفتیم «فکر کنید ما اصلن نیستیم»؟ این شما و آن «ساتراپ» ها!

از زبان «ملیجک چاچولباز نظام»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ مهر ماه ۱۴۰۴

پی نوشت:

۱ ـ  در دبستان رجایی شهرستان شوش از استان خوزستان به ‌دلیل کمبود شدید میز و نیمکت، دانش‌آموزان ناچارند روی زمین بنشینند و کلاس‌های درس خود را در شرایط نامناسب برگزار کنند.

این وضعیت در حالی گزارش شده است که سال تحصیلی جدید آغاز شده و والدین از بی‌توجهی مسئولان آموزش و پرورش نسبت به کمبود امکانات اولیه آموزشی انتقاد دارند. آنان خواستار رسیدگی فوری به این مشکل و تأمین تجهیزات مورد نیاز مدرسه شده‌اند.

برگرفته از «تلگرام»   ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۴ (بختی برای ویرایش این گزیده گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ برگرفته از یادداشتِ «ما را خر می پنداری یا خودت را به خریّت زده ای؟»  ب. الف. بزرگمهر   دهم مهر ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/10/blog-post_85.html

۳ ـ «کدام وعده؟ چه می خواهید از جان ما؟!»  ب. الف. بزرگمهر    ۱۷ مهر ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/10/blog-post_4493.html

۴ ـ ... «راهبرد ساخت کریدورها [گذرگاه ها] در کشور» را زمینه ای برای دگردیسی ایران زمین به «کانون انباشت و پخش» یا همانا «هاب» (hub) بزبان کژدم گزیده اش در سامان پیرامون ایران دانسته است.

جز دو وزارتخانه ی «راهسازی و شهرک سازی ویژه ی برادران خرپول مسلمان» و وزارتخانه ی بسیار از هر سویه بایسته ای با نام ساختگی «وزارت کشور» که بهتر است «وزارت سرکوب» نامیده شود، درِ همه ی وزارتخانه های بیخودی سرِ پا را تخته نموده و وزارتخانه ی تازه ای به نام «انبارداری و پخش کالا» یا چیزی در این مایه به آن دو بیفزایید تا کارها انشاء الله با شتاب بیش تری پیش رفته، کارها سر و سامان یافته و هیاهو و جنجال همیشگی در خیابان ها، یکبار برای همیشه رخت بربندد.

برگرفته از یادداشتِ «به ولایت انباشت و پخش خوش آمدید! خانه ی خودتان است ...»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۰ فروردین ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/03/blog-post_56.html

۵ ـ زمینه سازی و جای پایی برای فرار از پاسخگویی به ندانمکاری ها، دله دزدی ها و تبهکاری های در پیش برای خرموش هایی نوپا که در سنجش با کلان خرموش ها دست شان به کم تر جایی بند است و چون برخی «ساتراپ» های دوران باستان یا بدتر از آن ها ایلخانان خرد و کلان سده های میانی ناگزیر به کشیدن شیره ی بیش تری از جان توده های مردم و چپاول باز هم گسترده تر خاستگاه های استان خویش شوند؛ پاسخ به پرسشی درونی که چرا به استان ها بند کرده اند و اینک رویهمرفته روشن شد.

برگرفته از یادداشتِ «شما کژ می نشینید تا راست بگوزید و گناه آن را بگردن این یا آن استان بیفکنید»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ دی ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/12/blog-post_50.html

... و نیز:

پیشبرد سیاستی برپایه سامانه فدرالیستی در ایران کنونی، از سوی هر نیروی سیاسی که در میان نهاده شود، در کردار به سود امپریالیست ها و دولت های ملی گرا و فراملی گرای منطقه، بویژه دولت ترکیه است.

برقراری سامانه فدرالیستی در ایران، در بهترین گزینه آن (توجه کنید: بهترین گزینه!)، "کشور"های به ظاهر مستقل و درواقع به شدت وابسته و نوکرصفت به امپریالیسم را مانند کشورهای برجای مانده از کشور یوگسلاوی پیشین پدید آورده، فرهنگ ایرانی را که تنها دربرگیرنده فارس زبان ها نیست و سایر خلق های ایران و بسیاری مناطق از کشورهای همسایه و دورتر را برای همیشه خاکستر خواهد نمود.

شیوه برخورد و سنجش ساتراپ های دوران پیش از اسلام و جُستار تمرکز نداشتن ایران، برخوردی کژدیسه و تا اندازه زیادی نادرست است. در این شیوه برخورد، اصل «اینهمانی» را بخوبی می توان ردگیری نمود.

بنگرید به کهنه یادداشتِ «خودمختاری یا فدرالیسم؟»  ب. الف. بزرگمهر   ٢٢ اسپند ماه ١٣٨٨

https://www.behzadbozorgmehr.com/2010/03/blog-post_109.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!