«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مهر ۱۰, پنجشنبه

ما را خر می پنداری یا خودت را به خریّت زده ای؟

ما بدرازای زمان دست مان آمده که همگی دولت های سرِ کار آمده بویژه پس از دستبرد به «اَسل ۴۴ قانون اساسی»، بود و نبودشان یکیست؛ با این همه، وختی می گویی «فکر کنید ما اصلن نیستیم»، پس برای چه اینجا تشریف فرما شده ای؟ آمده ای همین را بگویی؟! وزیر آموزش و پرورش و دَم و دستگاه وزارتخانه اش چکاره است؟ نکند «تسبیح» می گردانند با با تخم های شان بازی می کنند؟! یا شاید بزبان بی زبانی می خواهی بگویی باید دست بدامن کهنه آخوندهای دور و بر خودمان شویم تا با چوبدست به بچه های مان قرآن و شرعیات و اَمّن یُجیب و اینا یاد بدهند؟ و اگر بخواهیم که نمی خواهیم، می پنداری چند تا از تخم و تبار چنین آخوندهایی برای این همه کودک نیازمند به آموزش هنوز یافت می شود؟

ما را خر می پنداری یا خودت خریّت زده ای؟

از زبان یکی از مردمان بومی آنجا:  ب. الف. بزرگمهر   دهم مهر ماه ۱۴۰۴

ویدئوی پیوست: ما را خر می پنداری یا خودت را به خریّت زده ای؟



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!