«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مهر ۲۰, یکشنبه

این چرت و پرت ها چیست که بافته ای؟ شورَش را درآورده ای ...

این چرت و پرت ها چیست که بافته ای؟ شورَش را درآورده ای. گفتم باید با وی راه آمد و به بازی وی تن داد تا روی سیاست های شان اَنگ و نشان خود را بزنیم و نگذاریم جنگ جهانی دیگری راه بیفتد؛* ولی قرار نبود کار به خایه مالی بکشد.

از گفت و گپ پندارآمیز رفیق «سَرگئی پراگماتوویچ» با رفیق «ولادیمیر حُسنِ نیّتوویچ»: ب. الف. بزرگمهر   ٢٠ مهر ماه ١۴٠۴

* «باید با همگی رفقا خوب هم اندیشی کنیم تا از این غول بی شاخ و دُم رودست نخوریم»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ امرداد ماه ۱۴۰۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/08/blog-post_19.html 

***

«ولادیمیر پوتین»، مهتر جمهور روسیه، روز آدینه درباره ی اینکه آیا رهبر آمریکا [بخوان: «یانکی» ها»] شایسته نشان همزیستی آشتی جویانه ی «نوبل» است یا نه، گفت کوشش هایی که «دونالد ترامپ» [بخوان: لات بی همه چیز «یانکی»!]، برای گشودن گرهِ درگیری های جهانی انجام می‌دهد، نیازمند گفتگو نیست.

ترامپ بارها به آگاهی رسانده است که باید این نشان به او داده شود؛ ولی «کارگروه (کمیته) نوبل نروژ» آغاز همان روز او را نادیده گرفت و بجای وی (در عوض)، یک سیاستمدارِ [بخوان: سیاست باز] ناهمداستان با دولت ونزوئلا را برگزید.

مهتر جمهور افزود، میانجیگری تازه در خاورمیانه، اگر به «دستیابی دونالد [انگار وی برادرِ ناتنی گم شده اش است!] به همه ی آماج هایش بینجامد و هر آنچه گفته می‌خواهد انجام دهد، یک رویداد تاریخی خواهد بود.»

پوتین این سخنان را در یک همایش رسانه ای (کنفرانس مطبوعاتی) در دوشنبه (تاجیکستان)، جایی که در نشست رهبران «کشورهای ناوابسته با بهره وری های همسو»، یک سازمان سرزمین های درون دولتی پس از فروپاشی شوروی [ا«اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی»]، همپا شده بود (شرکت کرده بود)، بر زبان راند (ایراد کرد).

برگردان به پارسیِ گزیده ای از یک گزارش در «آرتی» به تاریخ ١٨ مهر ماه ١۴٠۴ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی در خور از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!