«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مرداد ۲۶, یکشنبه

باید با همگی رفقا خوب هم اندیشی کنیم تا از این غول بی شاخ و دُم رودست نخوریم

گفتگویی پنداربافانه میان «ولادیمیر حُسنِ نیّتوویچ» با «سَرگئی پراگماتوویچ» پس از دیدار با لات بی همه چیز «یانکی» در آلاسکا:

ـ ببین رفیق «سَرگئی پراگماتوویچ»! باید با همگی رفقا خوب هم اندیشی کنیم تا از این غول بی شاخ و دُم رودست نخوریم؛ او می خواهد ما را به بازی گرفته، دست و پای مان را در پوستِ گردو بگذارد؛ چکار باید کرد؟

ـ خوب! بهترین کار شاید این باشد که به بازی او تن داده به آن سمت و سوی دیگری بدهیم.

ـ چگونه؟ می دانی با آنکه مغزش درست کار نمی کند و نمی تواند درست و درمان بیندیشد، پیاز مغزش کارکردی بی همتا داشته، کَلَک و نیرنگ را خوب بازمی شناسد؛ خودش هم یکی از نیرنگبازترین کسانی است که تاکنون دیده ام. یک روده ی راست در شکمش ندارد ...

ـ بله رفیق «ولادیمیر حُسنِ نیّتوویچ»! درست می فرمایید؛ ولی بسان هر آدم دیگری و شاید بیش از دیگران، نارسایی هایی در مَنِش خود دارد که بگمانم آدمی نمی توان یافت که با وی برخورد داشته و آن ها را ندیده باشد. ما می توانیم روی همین نارسایی ها از آن میان، خودشیفتگی و نیاز به درخشیدن زننده اش کار کنیم؛ گرچه شما هم چون من خوب می دانید که وی و دیگرانی چون وی، همگی ابزاردست «عموسام» بوده و سیاست های دوربردی و راهبردی از پیش آماده شده ای را پیش می برند. با این همه، می توانیم تا اندازه ای روی این سیاست ها اَنگ و نشان خود را زده و از جنگ جهانی دیگری جلوگیریم.

ـ خوب! این ها درست؛ ولی چه پیشنهادی داری؟

ـ کارهایی می توان انجام داد؛ چون یک نمونه، وی از اینکه به «بَرَک حسین اوباما» نشانِ («مِدال») «همزیستی آشتی جویانه نویل» را داده اند، ولی از وی که خود را در همان دوره ی نخست روی کار آمدنش شایسته ی دریافت آن می دید، دریغ کرده اند، چون سیر و سرکه می جوشد و می خواهد این بار با اشک سوسمار ریختن برای سربازان جانباخته ی روسی و اوکراینی به آن دست یابد. ما می توانیم با پاکیزه نشان دادن و برق انداختن (جلا دادن) خواست وی به آرزویش جامه ی کردار پوشانده و حتا بگونه ای هنجارین (رسمی) نامزدی وی برای دریافت آن نشان را به آگاهی گردانندگان «نشان های نوبل» برسانیم.

ـ رفیق «سَرگئی پراگماتوویچ»! تو همان کاری را پیشنهاد می کنی که رهبران دو کشور «عزراییل» و ترکیه پیش تر انجام داده و با خایه مالی چندان جداگانگی ندارد! آیا با چنین کاری منش روسی خود را زیر پا نمی نهیم؟ از این ها گذشته، چگونه می توان کسی که ده ها و شاید سدها پرونده ی جنده بازی، پولشویی و فرارهای مالیاتی در وزارت بادگستری (آماج سخن «ولادیمیر حُسنِ نیّتوویچ»، وزارت دادگستری است) شان دارد را پاکیزه نشان داد و برق انداخت؟

ـ بله درمی یابم چه می فرمایید رفیق «ولادیمیر حُسنِ نیّتوویچ»! یک ناهمتایی خوار شمارنده و آبرو بَرَنده برای روسیه و روس ها؛ ولی چنانچه کار بهتری می توان انجام داد، ما همگی گوش بفرمان شماییم! آیا می خواهید سیاست «حُسنِ نیّت» را کنار بنهید و مانند «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» با سرسختی بایستید؟ اندیشه ی بدی نیست؛ ولی آیا روسیه کنونی در برابر پیشانی بزرگی از آن ها که با شتابی درخور برای جنگ با ما آماده می شوند از چنان توانی همه سویه و نه تنها رزمی و سپاهیگری برخوردار است؟

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ امرداد ماه ۱۴۰۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!