«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ بهمن ۸, دوشنبه

کاش به این چاچولباز نادان هم یک شاهنامه می دادی ...

شما چند سال پیش به هر خانواده ی تاژیکی شاهنامه پیشکش کردی؛* کاش به این چاچولباز نادان هم یک شاهنامه می دادی و سپارش می کردی تا در کنار «نهج الملاقه» آن را نیز بخواند. کسی چه می داند، شاید با خواندن آن با تاریخ سرشار ایران که همه ی تاریخ اسلام و آیین من درآوردی «شیعه» در برابرِ شکوه آن آن رنگ می بازد، بهتر و بیش تر آشنا می شد و چشم اندازش گسترش می یافت.

ب. الف. بزرگمهر    هشتم بهمن ماه ۱۴۰۳

* مهتر‌جمهوری تاژیکستان دستور داد به شمار خانوارهای آن کشور، شاهنامه ی فرزانه ابوالقاسم فردوسی چاپ شده و رایگان در دسترس شان نهاده شود تا مردم هرچه بیشتر از تاریخ، فرهنگ و فرهیختگیِ نیاکان خود آگاه شوند.» برگرفته از «اسپوتنیک»  ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر) 

***

خط نیاکان؛ پیوند دهنده ایران و تاجیکستان

 ـ تقویت پیوندهای علمی و فرهنگی و به کارگیری دیپلماسی دانشگاهی میان دانشگاهیان تاجیکستان با همتایانشان در ایران و افغانستان، می تواند زمینه ساز انتقال آرام دانش و تجربه و افزایش تبادل واژگان و آموزش خط و فراگیری آن توسط دانشجویان و دانش آموزان تاجیک در سال های آینده شود.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!