«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ بهمن ۵, جمعه

سخنان شایان درنگ جوان خوزستانی؛ دردی کم و بیش همگانی در سراسر ایران

می شنوی ملیجک؟! یا شاید آنجا بودی بگوشَت خورده و تاکنون از گوش دیگرت در رفته و چیزی به یاد نمی آوری؟ آنچه این جوان آگاه با دلاوری بر زبان رانده،  دردی کم و بیش همگانی در سراسر ایران است. تاب و توان توده های مردم ایران که در همه جا جان بسرشان کرده اید، دیگر به پایان رسیده و از رژیم پلید خرموش های اسلام پیشه که ایران را به لبه ی پرتگاه نابودی کشانده، تنگ شان گرفته است؛ جای تو پرچانه ی چاچول زبان اگر بودم، دستکم خفقان می گرفتم و بیش از این، حرف مفت بار مردم نمی کردم. از آن بهتر، چنانچه جویی خِرَد (همانا «عقل» بزبان نهج الملاقه!) در سر داشتی، گورت را گم می کردی و بیش از این بر رنج توده های مردم ایران نمی افزودی.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   پنجم بهمن ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام» پنجم بهمن ماه ۱۴۰۳): سخنان شایان درنگ جوان خوزستانی؛ دردی کم و بیش همگانی در سراسر ایران



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!