«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ تیر ۲۲, یکشنبه

هیچ ﻣﻠﺘﯽ برای ﻣﻔتخواری ﺍﻧﻘﻼﺏ نکرده و نمی کند!

تبلیغاتی حساب شده که نه تنها حاکمیت تبهکار کنونی را نشانه نمی گیرد که آن را نیرومندتر نیز می کند!

تصویر پیوست را درج کرده و از زبان علی شریعتی و تا آنجا که می دانم به دروغ، نوشته است:
«ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻭ ﺑﺮﻕ ﻣﺠﺎﻧﯽ آغاز ﺷﺪ !ﻣﻠﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ مفتخواری ﺍﻧﻘﻼﺏ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﻪ ﺧﻮﺭﯼ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ! ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺯﺩﻥ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﺁﺯﺍﺩ!»

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

شاید نیز در خیابانی به نام آن زنده یاد، چنین شکرشکنی نموده اند! به هر رو و بگمان بسیار، روشن است که با یکی از آرزومندان بازگشت به رژیم گوربگور شده پادشاهی، سر و کار داری؛ و من بیشتر نه برای او که برای دیگران، می نویسم:
سخنی از این مفت تر، یاوه تر و خوار شمارنده ی مردم ایران آن هنگام و این هنگام نیست که گویا «ملت برای مفت خوری انقلاب کرده اند!»

این ها یاوه گویی های مشتی وطن فروش که بیش ترشان طرفداران بازگشت  رژیم گوربگور شده و به زباله دانی تاریخ سپرده شده ی پادشاهی به ایران است!

آقا یا خانمی که چنین یاوه ای را شاید از سر نادانی تبلیغ می کنی! مردم برای مفتخوری نه در ایران و نه در هیچ جای دیگر جهان انقلاب نکرده و نمی کنند؛ انقلاب، آنگونه که برخی نادان ها می پندارند، حتا امری ارادی و در دست این و آن یا حتا گروه های بزرگ اجتماعی نیست که بنشینند و تصمیم بگیرند و آن را به اجرا درآورند! انقلاب، پدیده ای عینی و تاریخی است! به این آرش که در شرایط ویژه ی اجتماعی که بخت پرداختن به خرده ریز آن در اینجا نیست، بیرون از اراده این و آن رخ می دهد. عملکرد درست یا نادرست این یا آن شخصیت اثرگذار، این یا آن حزب سیاسی بزرگ و حتا گروه های بزرگ تر انسانی در کند شدن یا تند شدن آن، در سمتگیری سازگار یا ناسازگار با آماج های آن تاثیر دارد و به نوبه ی خود مهم است؛ ولی نه بیش از آن!

انقلاب ها بنا به شرایط ناگزیر تاریخی که در آن زیربنای زندگی و کار و ابزارهای فرآوری (تولید در مانش گسترده ی آن!) توده های بزرگ آدمی دگرگون شده و همراه با آن طبقات یا لایه های اجتماعی تازه تری پا به پهنه ی نبرد طبقاتی نهاده اند، هنگامی رخ می دهند که این دگرگونی های بنیادین در رویارویی آشکار با روبنای اجتماعی کهنه دربرگیرنده ی همه ی نهادهای سرکوبگری (قوای مجریه) و قانونگزاری و قضایی و نهادهای وابسته و پیوسته به آن ها در حاکمیت موجود قرار می گیرد.

چنین تبلیغات سطحی و بیشرمانه ای، برخلاف پندار برخی گیج و گول ها که می پندارند حاکمیت کنونی ایران برآمده از انقلاب شکوهمند بهمن ۵۷ است، ضدانقلاب به قدرت رسیده در حاکمیت ایران را که نه یکباره که در روندی گام بگام همه ی قدرت را در حاکمیت جمهوری اسلامی بدست آورده و می رود تا پل های ویران شده پیوندهای گسسته با امپریالیست ها را به پندار خود بازسازی کند، نه تنها نشانه نمی گیرد که آن را نیرومندتر نیز می کند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ تیر ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!