«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ اسفند ۴, چهارشنبه

هر اندازه هم که ما را بخوابانند و تنقیه مان کنند ...

«اگر انتخاب نهایی میان عدم توافق از یک سو و گذر کردن از منافع مردم ایران ـ به عنوان خط قرمز ما ـ از سوی دیگر باشد، انتخاب قطعی تهران احترام به منافع ملی و عدم عبور از خطوط قرمز منطقی و مشروع جمهوری اسلامی ایران است.»*

با بدیده گرفتن هستینگی های (واقعیت های) پشت پردهِ ی نمایش، دنباله ی گفته های «کودک خردسالِ نظامِ خرموش پرور» چنین از آب درمی آید:
... هر اندازه هم که ما را بخوابانند و تنقیه مان کنند، باید «منافع ملی» را پاسداریم.

... و «منافع ملی» در اندیشه و زبان خرموشی (زبانی نوپدید، آمیخته از عربی و انگلیسی و اندکی پارسی کژ و کوله!) نیز پاسداری از بهره وری های کلان سوداگران و بازرگانانِ ایران بربادده است. در چنین زبانِ کژدم گزیده ای، واژه ی «ملت» دربرگیرنده ی توده های میلیونی مردم ایران نیست.

ب. الف. بزرگمهر   چهارم اسپند ماه ۱۴۰۰

* از گفته های  امیرعبداللهیان در گوشه و کنار (حاشیه) پنجاه و هشتمین «همایش امنیتی مونیخ» برگرفته از «اسپوتنیک»  ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۰

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!