«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ شهریور ۲۱, جمعه

اگر کارمان را با کار پیشه وری در آذربایجان بسنجیم ... ـ بازانتشار

همایشی از راه دور میان «آقا» یا آنگونه که جوان ترها بکار می برند: «عاقا» با شماری دانشجو و دانشجونمای خودی ترتیب داده اند که گویا سالی یکبار انجام می گیرد و در تارنگاشت «عاقا» با برنام «بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی»۱ درج کرده اند که تنها دربرگیرنده ی پاسخ های وی به آن آویزان ها به تُنبان ولایت است که برای برکشیدن خود به جایگاهی نان و آبدارتر در خیمه و خرگاه رژیم سگ مذهب دست و پا می زنند؛ آدم بشمارشان نیاورده اند که دستکم چکیده ای از خواست ها و انتقادهای شان را درج کنند که بی هیچ گمان و گفتگو از کوشش برای بزک دوزکِ چهره ی آنچه همچنان «نظام» خوانده می شود، فراتر نمی رود؛ تنها در پاسخ های سفسطه آمیزِ و نیرنگبازانه ی «کیر خر نظام خرموشی»، چنانچه آن ها را بتوان پاسخ نام نهاد، نشانه های کمرنگی از برخی از آن ها بازتاب یافته و در یکی دو جا با همه ی کوشش های جانکاه «کیر خر» در پوشیده گویی، کمی بیش تر لو رفته و نهفته را آشکار نموده است. از شیوه ی نگرش و برخورد خشک مغزانه ی آن مردک دَبَنگ و پَرِش هایش از روی برخی واقعیت های تاریخی شناخته شده که نیز بگذریم، کُلِّ پرچانگی وی تنها بدرد نوشتن رشته نمایشنامه های کوتاهی می خورد که در آن، خنده و گریه گاه آنچنان بر هم پیشی می گیرند که جدا کردن شان از یکدیگر شدنی نیست.

می خواستم بسان برخی دیگر از یادداشت هایم، گفته های خود را لابلای «بیانات عاقا» بگنجانم؛ ولی به شَوَند بدرازا کشیدن نوشته از کنار آن گذشتم؛ بجای آن، گزیده ای چند از متن را برداشته، یادداشت های کوتاه و بلندی به آن ها افزوده ام؛ آنچه در زیر آمده، سومین گزیده و یادداشت کوتاهم بر آن است.

ب. الف. بزرگمهر  پنجم خرداد ماه ۱۳۹۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/05/blog-post_925.html 

***

«البتّه ممکن است کسانی بگویند ՛آقا ۴۰ سال یا به قول یکی از آقایان ۴۲ سال از پیروزی انقلاب گذشته՝؛ بله ۴۲ سال برای این گونه مسائل عمومی و کلان، زمان زیادی نیست؛ زمان کوتاهی است. خیلی از این کارها در طول زمان بتدریج انجام می گیرد؛ بخصوص با مشکلاتی که در کشور ما وجود داشته. بنابراین ما به موقعیّت کشور اگر بخواهیم از این زاویه‌ی دید نگاه کنیم، باید اعتراف کنیم و قبول بکنیم که ظرفیّت کشور برای مواجهه‌ی با دشمن ـ چه در زمینه‌ی مسائل نظامی، چه در زمینه‌ِی مسائل علمی، چه در زمینه‌ی مسائل اجتماعی، چه در زمینه‌ی مسائل فرهنگی و غیره ـ ظرفیّت بسیار بالایی است و ما راحت می توانیم با این جبهه مواجهه و مقابله کنیم و بر او پیروز بشویم؛ یعنی این امید به پیروزی یک امید موهومی نیست، یک امید متّکی به این واقعیّت روشن است.»۲ لاکن، اگر کارمان را با کار پیشه وری در آذربایجان بسنجیم، باید زبان در کام کشیم و لالمونی بگیریم.۳

ب. الف. بزرگمهر  پنجم خرداد ماه ۱۳۹۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/05/blog-post_925.html

 پی نوشت: 

۱ ـ برگرفته از «تارنگاشت کیر خر نظام خرموشی»  ۲۸ اردی بهشت ماه ۱۳۹۹

۲ ـ همانجا

۳ ـ آیا با درصد بسیار ناچیزی از درآمدهای نفتی کشور نمی توان آبادانی کشور و بویژه بهبود زندگی در منطقه هایی سخت آسیب دیده چون «سیستان و بلوچستان»، کُردستان و جاهای دیگر را سازمان داد و به گذران سخت زندگی توده های مردم سر و سامانی سزاوار بخشید؟ چرا نه؟! چنین کاری براستی شدنی است و نخسیتن گام ها برای جبران آسیب دیدگی های اجتماعی ـ اقتصادی نیز برخلاف دروغ های پی در پی و سپارش به شکیبایی دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن به زمان چندانی نیازمند نیست. برای آنکه پر بیراه سخن نگفته باشم، همین بس که به عنوان نمونه ای تاریخی، کارهای بسیار برجسته و حتا به هنگام خویش، درخشانِ «حکومت خودمختار آذربایجان» برهبری زنده یاد جعفر پیشه وری را یادآور شوم که در زمانی کوتاه تر از یکسال و در شرایط اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی سخت ناگوار برای آن خودمختاری نوپا با دستانی کم و بیش تهی از سرمایه و زیر فشاری از هر سو فزاینده به سود توده های مردم انجام پذیرفت و انگ و نشان تاریخی دیگری برای خلق دلاور آذربایجان و تاریخ ایران از خود بر جای نهاد.

برگرفته از نوشتار «باید همه ی توش و توان خود را برای سرنگونی رژیم دزدان اسلام پیشه در یک پیشانی همسو نمود!» ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ امرداد ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/08/blog-post_1.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!