«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آذر ۱۴, پنجشنبه

بیانیه ی کمیته مرکزی «فرقه دمکرات آذربایجان»

به مناسبت شصت و نهمین سالروز جنبش ۲۱ آذر

هم میهنان گرامی!

شصت و هشت سال از تشکیل دولت خودمختار ملی آذربایجان می گذرد. دولت یک ساله ی ملی آذربایجان بر خلاف خروارها اتهامات ناروا که از سوی نیروهای ارتجاعی و واپسگرا بر آن وارد آمده است، همچنان به عنوان یک الگوی درخور برای پاسخگویی به خواسته ها و حقوق برحق خلق های ساکن کشور و استقرار دمکراسی پایدار در میان روشنفکران، آزادیخواهان و زحمتکشان کشور شناخته می شود. همه ی اسناد و موضعگیری های پیشه وری و دولت خودمختار ملی آذربایجان به اتحاد و همبستگی همه کارگران و مردم محروم سراسر ایران و گسترش سیاست های جاری در آذربایجان به همه جای ایران اصرار می ورزید. کوشش او و کابینه اش در جهت از میان بردن هرگونه ستم و تبعیض و نابرابری و برقراری رابطه متقابل آزادانه و برابر و یکسان برای همه شهروندان ساکن ایران بود.

در بیانیه دوازده ماده ای دوازده شهریور ۱۳۲۴ که بیانگر آماج ها و بینش بنیانگذاران «فرقه دمکرات آذربایجان» به رهبری سیدجعفر پیشه وری بود به صراحت بر امنیت ملی و منافع ملی کشور تاکید دارد. اتفاقا همین نکته محوری است که با منافع غارتگران و ارتجاع داخلی و خارجی در تضاد قرار می گیرد و خشم و کین آنان را بر می انگیزد. در بیانیه از آن میان آمده است:
«توام با حفظ استقلال و تمامیت ایران، لازم است به مردم آذربایجان آزادی داخلی و مختاریت مدنی داده شود تا بتوانند در پیشبرد فرهنگ خود و ترقی و آبادی آذربایجان با مرعی داشتن قوانین عادلانه کشور، سرنوشت خود را تعیین سازند.» و در جای دیگر تاکید شده است:
«... ایمان داریم که اصلاح و ترقی آذربایجان موجب ترقی ایران خواهد شد و به این وسیله میهن از دست قلدرها و مرتجعین نجات خواهد یافت».

بازتاب نظریات اولیه بنیانگذاران «فرقه دمکرات آذربایجان» در اساسنامه مصوب کنگره سراسری نمایندگان  آذربایجان نیز صراحت دارد و از آن میان به آزادی های فردی، اجتماعی، آزادی وجدان و مطبوعات اشاره شده است. برای نخستین بار در تاریخ سیاسی ایران به زنان حق شرکت در انتخابات داده شد. پشتیبانی گسترده ی کارگران، دهقانان، لایه های محروم، روشنفکران و آزادیخواهان محلی و کشوری از تشکیل فرقه و پیوستن آنان به صفوف این تشکیلات، همه نشان از برنامه های علمی و سازگار با شرایط زمانه و خواسته های مردم بوده است.

کنشگران «فرقه دمکرات» از ۱۹ آبان تا ۲۹ آبان در همه ی جاهای آذربايجان، تظاهرات و گردهمایی های بزرگی را سازماندهی کردند كه عمده خواست های این گردهمایی ها، همان تشكيل «انجمن های ايالتی و ولايتی» بود. در اين گردهمایی ها، رهبران و نماينده های فرقه در شهرستان ها و بخش های گوناگون آذربايجان نيز پا به عرصه وجود گذاشتند. نمایندگان فرقه در این گردهمايی ها و سخنرانی ها از سوی مردم برگزیده شدند و در ۲۹ آبان، ۷۲۴ نفر از اين نمايندگان از سوی مردم آذربايجان وارد تبريز شدند تا در نشستی كه «مجمع ملی آذربايجان» خوانده شد، شركت كنند. اين نشست، نامه سرگشاده به شاه و نخست وزير و ریيس مجلس نوشت و در آن خواستار «حق خودمختاری» گرديد. در ششم آذر ماه ۱۳۲۴، «مجمع ملی» انتخاباتی را برای «انجمن های ايالتی و ولايتی» ترتيب داد كه پنج روز به درازا كشيد. در اين انتخابات، نام «انجمن ايالتی و ولايتی» به «مجلس ملی» تغییر داده شد. اعضای فرقه در این دوره ی زمانی، کم و بیش  دويست هزارنفر برآورد می شدند.

روز ۲۱ آذر ۱۳۲۴ (۱۲ دسامبر ۱۹۴۵) «مجلس ملی آذربایجان» با حضور ۷۵ نماينده از ۱۰۱ نماينده  انتخابی، رسما گشایش یافت. ميرزا علی شبستری، ۴۷ ساله به رياست مجلس برگزيده شد و همين مجلس، ارگان های گوناگون «دولت ملی آذربايجان» را تعیین کرد. كابينه هم با شركت ده نفر وزير تشكيل گرديد و سیدجعفر پيشه وری به عنوان «باش وزیر» (نخست وزير) برگزیده شد. کابینه «دولت خودمختار آذربایجان» وزیر جنگ و وزیر امور خارجه نداشت.

پيشه وری، پس از اولين كنگره ی فرقه، روز دهم مهرماه ۱۳۲۴ در مقاله ای می نویسد:
«شعارهای ما محرمانه و مرموز نيست و ما با افكار و انديشه های مخالف استقلال و تماميت ايران مبارزه می كنيم. ... تشكيل انجمن های ايالتی و ولايتی، حق مشروع و قانونی ما است ... پدران ما اين حق را با زور و قهر و غلبه گرفته اند؛ (حالا) ما می خواهيم آن را از چنگال غاصبين بيرون بياوريم ...»

دولت ملی به رهبری پیشه وری در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ از مجلس ملی رای اعتماد گرفت و بی درنگ با شتاب و با همه ی نیرو اقدامات مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در جهت سازندگی و بهبود منافع کارگران و مردم محروم آغاز کرد. فعالیت های فرهنگی و آبادانی گسترده ای را در پهنه ی آموزش به زبان مادری در دبستان ها، بنیادگزاری دانشگاه و مرکزهای تربیت آموزگار، بهبود اداری، بازسازی اقتصادی و پشتیبانی از صنایع محلی، اصلاحات ارضی در روستاها، تشکیل شوراهای شهری و روستایی همراه با کمیته های نظارتی، آمایش قانون کار، تصویب قوانین مالیاتی که در آن مالیات بر مواد غذایی از میان برداشته شده بود، تشکیل کلاس های سواد آموزی، ایجاد فرستنده رادیویی و مراکز اطلاع رسانی و چاپخانه و ده ها طرح سازندگی و آبادانی را در دستور فعالیت های خود قرار داد. خیابان های اصلی تبریز آسفالت شدند. خیابان ها به نام ستارخان، باقرخان و دیگر قهرمانان انقلاب مشروطیت نام گذاری شدند. بیمارستان ها و کلینیک ها بنیادگزاری گردید. خانه های سالمندان پدید آمد. یکی دیگر از مهم ترین اقدامات دولت خودمختار، تقسیم زمین میان کشاورزان و اصلاحات در حوزه کشاورزی بود. راهسازی گسترده آغاز شد.

«روزنامه آذربایجان» در تاریخ پنجم اسفند ماه ۱۳۲۴ با اعلام آغاز تقسیم اراضی نوشت:
«تعداد املاک خالصه اعم از انتقالی، فروخته شده، بازخریداری و سایر انواع بالغ بر سه هزار پارچه آبادی است. املاک دشمنان حکومت ملی که آذربایجان را ترک نموده اند ۴۳۷ پارچه می باشد که در آمار فوق منظور نشده است. با تقسیم این املاک به نظر می رسد یک میلیون نفر از دهقانان صاحب زمین خواهند شد» در پی آن، آگهی مربوط به آغاز تقسیم خالصجات در شهرهای میاندوآب، خوی، اهر و اطراف تبریز در تاریخ ۷/۱۲/۲۴ از سوی وزارت کشاورزی آذربایجان انتشار یافت.

«روزنامه جبهه»، ارگان «حزب ایران» در سرمقاله هشتم مهر ماه ۱۳۲۵، شماره ۲۵۸، نوشت:
«… نهضت آذربایجان آزادی خواه، اصلاح  طلب و مترقی است. در آذربایجان املاک را تقسیم می کند؛ عوارض را حذف می نماید. همه ی عملیات در جهت ترقی دادن سطح زندگی دهقانان انجام می گیرد و در آذربایجان در عرض یک سال، ۵۰۰ مدرسه می سازند. بیمارستان های متعدد ساختند، دانشگاه تشکیل می دهند، کودکستان و تیمارگاه آماده می کنند؛ یعنی در بالا بردن سطح دانش اهالی کوشش فراوان مرعی می دارند؛ با همه ی قوا راه ها را تعمیر کرده، خیابان ها را اسفالت می کنند؛ از ناامنی جلوگیری کرده در مقابل فساد به سختی مبارزه می نمایند. رهبران نهضت آذربایجان از آزادی خواهان مبارز قدیمی هستند که اغلب اهل فضل و دانشند ...»

کنسول انگلیس در تبریز نیز می نویسد:
«… فرصت یافتم با برخی از مقامات فرقه دمکرات … به نظر می رسد آنان از قشر ماهر طبقه کارگر صنعتی هستند ... اصلاحات ارضی دوستان زیادی برای حکومت محلی ایجاد نموده، برنامه های اشتغالزا برای بیکاران تولید اشتغال کرده، اصلاح اداری موجب کارایی دستگاه دولتی شده و این تحولات در مجموع پشتیبانی مردمی را به همراه داشته است.»

«روزنامه کیهان» به قلم عبدالرحمن فرامرزی، نوشت:
«آنچه که محقق است این است که در هر جای دنیا نهضتی بر ضد هیات حاکمه و وضع موجود بشود به تهمت های زیادی متهم می گردند، من یقین دارم روزهایی که آذربایجانی ها نهضت مشروطه خواهی کرده بودند نیز در نزد هیات حاکمه و طرفداران وضع موجود به همین گونه تهمت ها منسوب می گشته اند. قیام خیابانی و میرزا کوچک خان را به خاطر دارم که به همین نسبت ها متهم بود و در دولت ملی ترین اشخاص یعنی مرحوم مشیرالدوله آن ها را اشرار و متجاسرین لقب دادند؛ ولی امروز برای آن ها گریه می کنند و لقب آزادیخواه و مجاهد به آن ها می دهند.»

مردم غیور آذربایجان!

در آستانه برگزاری جشن شصت و نهمین سالروز جنبش ۲۱ آذر قرار داریم. جنبش دمکراتیک مردم آذربایجان و جنبش دمکراتیک مردم کردستان در برهه حساس تاریخی که با شکست فاشیسم رقم خورده بود به پیروزی رسیدند. بسیاری از کشورهای اروپایی از بند حکومت های فاشیستی و ارتجاعی رهایی یافتند. در این کشورها  عموما حکومت های ملی روی کار آمدند و برخی از آنها اقتصاد سوسیالیستی پیش گرفتند. در این اوضاع و احوال، جنبش دمکراتیک مردم آذربایجان با پیشنه مبارزاتی پا به میدان گذاشت. بسط و گسترش این جنبش می توانست به جنبش دمکراتیک و ضد استبدادی کشور یاری نماید تا ایران برای همیشه از بند خودکامگی و ارتجاع رهایی یابد. کامیابی های بزرگ حکومت ملی آذربایجان در همان آغاز کار و پشتیبانی سراسری نیروهای پیشرو و آزادیخواه از آن تا جایی پیش رفت که دولت مرکزی ناچار شد دولت خودمختار آذربایجان را به عنوان یک واقعیت سیاسی بپذیرد. همین موضوع، ارتجاع داخلی و امپریالیسم جهانی را  به هراس انداخت. هنگامی که همه ی توطئه های مزدوران خانها، فئودال ها و دولت مرکزی نتوانستند جنبش ۲۱ آذر را از پیشرفت و سازندگی بازدارند، ارتش شاهنشاهی با پشتیبانی دولت های بریتانیا و «ایالات متحد آمریکا»، یورش بی رحمانه ای برای نابود کردن دولت ملی و سرکوب مردم آزادیخواه آذربایجان آغاز کرد. ارتش، آنچنان کشتار ددمنشانه ای از مردم آذربایجان کرد که شاید ارتش های اشغالگر و متجاوز کمتر به چنین کاری دست زده باشند.

ارتشبد حسین فردوست، یار غار محمد رضا شاه در یادمانده هایش درباره ی یورش به آذربایجان، چنین می نویسد:
«به دستور شاه در ۲۲ آذر ماه عازم تبریز شدم تا پول مورد نیاز ارتش را به آن جا برسانم. فرودگاه تبریز هم چنان می سوخت. مسیر راه پر از جسد بود. لیستی را نشانم دادند که کم و بیش ۲۰۰۰ نفر را تیر باران کرده بودند.»

افزون بر عملکردهای وحشیانه ارتش شاهنشاهی، واپسگرایان و خان های ساز و برگ یافته ی محلی نیز هر جا که اعضای فرقه و فداییان را گیر می آوردند در جا می کشتند. بخش بسیاری از هواداران و اعضای شناخته شده ی فرقه که از ترس جان به کوه ها و دشت ها و جنگل ها پناه برده بودند، از شدت سرما و گرسنگی و بیماری جان دادند و یا خوراک جانوران درنده شدند. در این میان نیز شماری و از آن میان پیشه وری با گذشتن از رودخانه ارس، به آذربایجان شوروی پناهنده شدند.

بسیاری از مردم آذربایجان در سال های پس از آن از سوی حکومت مرکزی و به زورر به منطقه های جنوبی و خاوری کشور کوچ داده شدند. تهدید و پیگرد و زندانی کردن کارگران و روشنفکران کنشگر سیاسی در اندازه های گسترده ای با آماج زیر فشار نهادن جامعه ی آذربایجان و محروم کردن جامعه از رهبران و کنشگران سیاسی و اجتماعی پی گرفته شد.

«ویلیام دوگلاس»، قاضی آمریکایی که پس از چنگ اندازی به آذربایجان از سوی ارتش شاهنشاهی به تبریز رفته بود، دیده های خود را چنین توصیف کرده است:
«ارتش ایران، ارتش رهایی بخش در مسیر خود آثار خشونت برجای گذاشت. ریش دهقانان را آتش زدند. به ناموس زنان و دختران آنان تجاوز کردند؛ اموال خانه ها را به غارت بردند؛ دام ها را دزدیدند. ارتش از زیر هرگونه مهار بیرون رفت. رسالتش نجات دادن بود؛ ولی به چپاول مردم غیرنظامی پرداخت و کشته ها و ویرانی ها پشت سر نهاد. زندان ها انباشته از آذربایجانی های بی گناه است؛ چوب های دار و اعدام فراوان است. با ناسیونالیست ها نیز بدرفتاری می شود. دهقانان بیچاره را که به دمکرات ها ابراز دلبستگی کرده بودند، در معرض توهین قرار دادند. یک دهقان پیر آذربایجانی به ما چنین گفت:
مال و آبروی ما را پایمال کردند؛ نشانه های این رویدادهای جگرسوز هرگز از یاد آذربایجانی ها زدوده نخواهد شد.»

پس از کشتار مردم آذربایجان، محمد رضا شاه از تبهکاران بگونه ای رسمی سپاسگزاری نمود. برخی از نظامیانی که در این کشتار، ددمنشی بیش تری از خود نشان داده بودند به دریافت نشان و درجه های افتخاری دست یافتند. بسیاری از واپسگرایان محلی و مالکان و سران عشایر، حتی به وکالت مجلس رسیدند. آن گروه از روزنامه نگاران و روشنفکران که موضع عوض کردند و علیه  پیشه وری و دولت  خودمختار  آذربایجان، شدیدترین حملات را آغاز کردند. مورد تشویق و عنایت شاهانه قرار گرفتند. بدین ترتیب پس از به خاک و خون کشیدن جنبش ۲۱ آذر، ارتجاع و حکومت استبدادی پهلوی و امپریالیسم جهانی جشن پیروزی گرفتند.

با گذشت نزدیک به هفت دهه از جنبش ۲۱ آذر، آزادیخواهان، روشنفکران و مردم آذربایجان با گام های استوارتر و آگاهانه تر برای زدودن ستم ملی و حقوق پایمال شده ی خود، پیکار را پی می گیرند. زنان و مردان دلیر آذربایجانی، با همه ی نیرنگ های دشمنان از پیکارهای حق طلبانه شان یک لحظه نیز پا پس نکشیده اند. به درازای تاریخ کنونی ایران، هیچ حنبش و حرکت اجتماعی وجود ندارد که شیرزنان و دلیر مردان آذربایجانی پیشاپیش و یا دوشادوش دیگر خلقهای ایران در آن ها شرکت نداشته باشند.

«فرقه دمکرات آذربایجان» به شما زنان و مردان سلحشور آذربایجان، سالگرد جنبش ۲۱ آذر را شادباش گفته و برای تک تک شما آرزوی کامیابی و پیروزی دارد. بیگمان، آماج ها و آرزوهای پیشه وری و یارانش روزی بارور و خلق آذربایجان و دیگر خلق های ساکن کشور به خوشبختی خواهند رسید.

گرامی باد خاطره  و یاد شهیدان جنبش رهایی بخش خلق آذربایجان

خجسته باد جنبش رهایی بخش ۲۱ آذر

کمیته مرکزی «فرقه دمکرات آذربایجان»     آذر ۱۳۹۲

برگرفته از:

چهارم دسامبر ۲۰۱۳

این بیانیه از سوی اینجانب، پارسی نویسی و بویژه در نشانه گذاری ها ویرایش شده است. برجسته نمایی ها نیز همه جا از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!