«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آذر ۱۹, سه‌شنبه

کُفران نعمت برای چه؟! هنوز که نفس می کشیم ...


این کشتی را می بینید؟ آیا هنوز دشواری های تان به بزرگی آن شده است؟! نه! دشواری های بیش تر شما هنوز به اندازه ی قایق های کوچکی است؛ آن ها که دشواری های بزرگ تری داشتند یا جان شان از زندگی در «ولایت آقا» به لب رسیده بود، بیم خطر را با همه ی بزرگی آن پذیرا شده، سوار بر قایق ها و کشتی هایی، دل به دریا زدند؛ قایق ها و کشتی هایی نه بسان این کشتی تفریحی که آنگونه آخوندها می گویند، کُفّار شبانه روز در آن به فسق و فجور سرگرمند که ساده تر و کم و بیش تخته پاره ای بر دریاها و اقیانوس های ژرف. بسیاری از آن ها، نعمت یادشده در این تصویر را هنگامی که کشتی های شان دستخوش توفان شد یا گاردهای ساحلی کشورهای دلسوز حقوق بشر به سوی شان تیراندازی کرده و آن ها را رهسپار ژرفای اقیانوس ها نمودند با همه ی هستی خود دریافتند! 

همه ی این ها آزمون الهی است! خداوند می خواهد بداند تا چه اندازه رویمان زیاد است که حتا در هوای آلوده به نمک های گوگرد و سرب و اورانیوم و ریزگردهای گوناگون دم می زنیم! حتا نفس خداوند گرفته و در شگفت مانده که تا کِی بوی گند برآمده از انگل های پرخور را که زمین و هوا و آب را می آلایند، تاب آورده و دم نمی زنیم!     

ب. الف. بزرگمهر    ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!