«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آذر ۱۵, جمعه

پول و سرمایه ی مردم ایران است که چنین ریخت و پاش می شود!

فوتبالیست های پیر و پاتال ایتالیایی نیز خر را خوب شناخته بودند!

تصویری از یکی از به اصطلاح ستارگان بازنشسته ی فوتبال ایتالیا که برای پول پارو کردن، راه ایران را یافته، درج کده و زیر عنوان «رو نمایی از بداخلاقی باورنکردنی میلانی ها در ایران» می نویسد:
«بازی پیشکسوتان پرسپولیس و میلان روز خاطره‌انگیزی را برای فوتبال ایران رقم زد، اما کسی خبر نداشت که در پشت صحنه احتمال بروز فاجعه وجود دارد.

تیم پیشکسوتان میلان با نام‌های بزرگی به ایران آمد؛ ستارگانی که دستکم در گذشته بسیاری از آنها در جهان، ستاره‌هایی دلخواه بودند. حضور آنها توانست روزی شیرین را نه تنها برای مهدی مهدوی‌کیا و سایر پیشکسوتان فوتبال رقم بزند که هواداران فوتبال در ایران از طرفداران میلان گرفته تا پرسپولیسی‌ها و سایر دوستداران فوتبال را شادمان کرد؛ اما بزرگان میلانی با رفتارهای خود سبب شدند تا خاطره ی چندان خوبی از آنان دستکم برای کسانی که این تیم را به ایران دعوت کردند، برجای نماند. رفتار شگفت اعضای تیم میلان از بامداد پنج‌شنبه کلید خورد. نخست، بسیاری از اعضای این تیم، رفتن به موزه سعدآباد را به حضور در شیرخوارگاه آمنه ترجیح دادند. نیمروز  همان روز بود که رویانیان و گروهش با بحرانی دیگر از سوی میلانی‌ها روبرو شدند؛ آنها اعلام کردند که تا ۳۰ درصد پرداخت نشده از پول مورد توافق برای حضورشان در ایران را دریافت نکنند، حاضر نیستند برای بازی به ورزشگاه بروند.

قرارداد پرسپولیس با پیشکسوتان میلان رقمی در حدود ۲۰۰ هزار دلار بود و بازیکنانی که روزگاری نامداران فوتبال ایتالیا و شهر میلان بودند، تنها زمانی سوار بر اتوبوس راهی ورزشگاه آزادی شدند که ۶۰ هزار دلار پایانی قرارداد خود را دریافت کردند. در واقع ۵۰ هزار هوادار فوتبالی که در ورزشگاه آزادی بودند، مهدی مهدوی‌کیا و پیشکسوتان پرسپولیس، هنگامی که در حال آماده شدن برای این بازی بودند، هیچکدام آگاه نبودند که ستارگان میلانی، اصل بازی را به چالش کشیده و حتی تا ساعتی مانده به آغاز بازی، گمان برهم خوردن آن بود! بیگمان، اگر چنین چیزی روی می داد، شرمساری بزرگی برای فوتبال ایران رقم زده می شد و با توجه به حضور ده‌ها هزار هوادار در ورزشگاه می‌توانست فاجعه‌بار باشد؛ اما در فرجام کار، پول رسید و پیرمردهای میلانی برای این بازی وارد زمین شدند. با پایان بازی پرسپولیس و میلان، پرده دیگری از بداخلاقی رونمایی شد. نخست، قرار بود نشست خبری برگزار شده و بازیکنان ... پاسخگوی خبرنگاران باشند؛ اما چنین چیزی نیز روی نداد. تنها ماسارو، مالدینی و ماسیمو اودو در نشست خبری حاضر شده و پاسخگوی پرسش های خبرنگاران شدند و ابراهیم با که از آغاز ورودش به ایران برخلاف بیشتر بازیکنان میلان، رفتاری به دور از خودبینی داشت هم تنها کسی بود که در «میکسدزون» با خبرنگاران همسخن شد.

پنج‌شنبه شب، هنگام پذیرایی شام پرسپولیس برای میلانی‌ها بود؛ شبی با دعوت شدگان گوناگون از پیشکسوتان پرسپولیس گرفته تا فاطمه معتمد آریا، مازیار فلاحی، نیکی کریمی، پژمان بازغی و حیاتی گوینده خبر؛ ولی، میهمانان اصلی رویانیان باز هم برای تلخ کردن شام به کام مدیرعامل پرسپولیس «سورپرایز» دیگری داشتند. در حالی که ۲ شبکه تلویزیونی برای کشاندن اعضای تیم میلان به برنامه زنده و همزمان خود؛ همچشمی سرسختانه ای را آغاز کرده بوده بودند، ناگهان میلانی‌ها اعلام کردند که این خواسته برخلاف قرارداد است و حتی شنیده شد برای حضور در این برنامه‌ها، پیشنهادهایی تا ۳۰ هزار دلار نیز به میان آمده است. در پی مشخص شد یکی از شرکت ها [نام این شرکت را که ایرانی است دانسته برداشته ام! ب. الف. بزرگمهر] به عنوان واسطه ی این بازی در این بهانه‌گیری و درخواست‌های مالی نقش نخست را بازی می‌کند. در همه ی این مدت، پائولو مالدینی چهره جذاب تیم میلان رفتار شگفتی از خود نشان داد. او از جمله کسانی بود که به جای «شیرخوارگاه آمنه» سر از موزه ی سعدآباد درآورد و در پذیرایی شام نیز شرکت نکرد. در حالی که عنوان شد مالدینی قهر کرده و به این مراسم نیامده، مشخص شد او پیشنهادهای مالی را برای حضور در ۲ برنامه تلویزیونی همچشم به میان آورده است و دست نیافتن به این مبلغ، حضور نیافتن وی در پذیرایی شام و این ۲ برنامه را در پی داشته است. این رفتار نه تنها از سوی مالدینی که از سوی بسیاری دیگر از بازیکنان میلان هم پی گرفته شد و در فرجام کار، گتوسو از هتل و با تماس اینترنتی در یکی از این برنامه‌ها (۹۰) شرکت کرد. باره‌سی و ماسارو نیز در حالی به پذیرایی شام رویانیان آمدند که در اصل هدف‌شان چانه زدن و درخواست پول برای پذیرفتن حضور در برنامه تلویزیونی بود. شاید برای کسی باورکردنی نباشد آن کسی که در برج میلاد در برابر رویانیان سرگرم چانه‌زنی و درخواست پول است، فرانکو باره‌سی، مدافع دلخواه و بزرگ ایتالیا در دهه ۹۰ ترسایی باشد. همزمان با برگزاری شام، لحظات پرتنشی میان مدیرعامل پرسپولیس و مسوولان میلانی به ویژه باره‌سی سپری شد که مدعی بودند حضور در برنامه تلویزیونی در قرارداد آنها نیامده و حاضر نیستند به این کار تن دهند و رویانیان هم پافشاری می کرد که قرارداد کاملی با آنها بسته است. به هر صورت میلانی‌ها امروز ایران را ترک می‌کنند و برای مردم فوتبالدوست ایران که شاید روزگاری باره‌سی، مالدینی، ماسارو و دیگر نفرات میلان، مردان رویای آنها بودند و با پیراهن لاجوردی ایتالیا خاطرات شیرینی برای آنها آفریده شده بود، روز ۷ آذر نیز یادگاری خوب دیگری ثبت شد؛ اما واقعیت این بود که پیرمردهای میلانی میهمان‌های خوبی نبودند.»

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پاکیزه و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب؛ عنوان و زیرعنوان از آنِ من است.     ب. الف. بزرگمهر
  
می نویسم:
این بداخلاقی و زشتخویی آن ها نیست! زندگی شان همین است: آمیخته به پول؛ نه تنها از فوتبال که از تبلیغات و بسیاری چیزهای دیگر پول پارو می کنند. آن ها، بردگان ثروتمند یا کمتر ثروتمندی هستند که از سوی باشگاه ها خریداری می شوند که همچنین، بخشی مهم از برنامه ی رسانه ای تبلیغات کشورهای بزرگ امپریالیستی در باختر برای سرگرم نگه داشتن توده های مردم را دربرمی گیرند.

برای آن کسی که چنین یادداشتی یکسویه ای را نوشته و همه ی کسانی که نوشته ی وی را می خوانند، یک پرسش بجا می بایستی به میان می آمد که چه کسانی در ایران و با چه آماجی چنین ریخت و پاش هایی می کنند؟ این پول ها را از کجا آورده اند که اینچنین بذل و بخشش های سرسام آور می کنند؟!

اگر کشور درستی داشتیم که نداریم، می بایستی همه ی این سردارهای ساختگی و جنگ ندیده، همه کارچاق کن ها و سوداگران هست و نیست مردم را که بسان علف های هرزی زیر قبای رهبری نادان، نابکار و تبهکار روییده اند، گرفت و به دار آویخت! هنگام آن نیز بیگمان فراخواهد رسید!

ب. الف. بزرگمهر     ۱۴ آذر ماه ۱۳۹۲


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!