«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ خرداد ۲۱, جمعه

آخوند که مزد می گرفتی سرِ گور ...

آن کاخ که آخوند در او جای گرفت
خرموش بچه کرد و روبه آرام گرفت

آخوند که مزد می گرفتی سرِ گور
دیدی که چگونه پول در چنگ گرفت


ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ خرداد ماه
۱۴۰۰ (بر بنیاد چهارلنگه ای دانشمند و سراینده ی بزرگ ایران:  جاودانه عُمر خیّام نیشابوری و دستبردی درخور در آن)

آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

جاودانه عُمر خیّام نیشابوری

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!