«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ دی ۲۴, چهارشنبه

راستی! دلیل این همه بدبختی و محرومیت و پسرفت ما چیست؟

سلام خدمت مردم شریف جازموریان و پیرامون آن

ما اهالی روستاهای کپر و نازدشت و کوهین و سه چاه و استانداری و  غیره، در سیل فروردین امسال  خسارت سنگین و جبران ناپذیری را متحمل شدیم و زندگی و کشاورزی را از دست دادیم. مهم تر از آن، جوان های ما امیدشان را از دست دادند؛ ولی باز هم با ترس و لرز و امید، دوباره از صفر شروع کردیم؛ چون چاره دیگری نداشتیم و دوباره شروع کردیم  به کشاورزی کردن با پلاستیک سی هزارتومان و خرج های کمرشکن؛ ولی باز هم  طوفان های شن و شاید هم یک سیل دیگر که اگر خوش شانس باشیم و این ها را با بدبختی رد کنیم، باز هم حاصل زحمت مان روی زمین می ماند که خوراک گوسفندها شود یا می رود تو جیب دلال ها.

راستی! دلیل این همه بدبختی و محرومیت و پسرفت ما چیست؟ چرا باید پشت نیسان های حامل سوخت قاچاق، زنده زنده بسوزیم؟! مگه ما چه گناهی کردیم؟ آیا حریص مال دنیا هستیم؟ نه، هرگز! ما برای لقمه نانی و گذراندن زندگی مان، بعد از اینکه از کشاورزی خسته و ناامید می شویم به این کار خطرناک روی می آوریم. ما گله داریم، گله ...

برگرفته از «تلگرام»  ۲۴ دی ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

ویدئوی پیوست: راستی! دلیل این همه بدبختی و محرومیت و پسرفت ما چیست؟



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!