«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ دی ۱۷, چهارشنبه

خشمی سزاوار است این درد را

سوگواریم و داغدار،
هر دم به بهانه‌ای؛
اشک تسکین‌مان نمی‌دهد.

گویی که مرگ ما را
به کمین نشسته؛
که در هر گردشی به‌دور خورشید
بلایی نازل می‌شود

بلایی طبیعی یا
خطای انسانی!

از خاک مان جنازه می‌روید؛
از آسمان جنازه می‌بارد؛
و جنازه‌ها در آب‌ها شناورند ...

همه جای این سرزمین
«گورستانی آباد»
شد ...

دیگر از بغض و اشک
کاری ساخته نیست

خشمی سزاوار است
این درد را
خشمی بزرگ ...

ایراندخت

برگرفته از «تلگرام»   ۱۷ دی ماه ۱۳۹۹ (با اندک ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب؛ برنام را از متن برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!