«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ بهمن ۷, سه‌شنبه

بیگانه از خود و بیگانه از بیگانه … ـ بازانتشار

سال ها همان جامه را پوشیدیم که آن ها می پوشند؛ همان کراوات را بگردن آویختیم که مَنِشی چون آن ها بیابیم و یکی از آن ها شویم که زاد و رودمان را خشکاندند؛ سال ها در میان شان جان کندیم تا بتوانیم سرمان را بالای آب نگاه داریم. بامدادِ هر روز به «آقای اسمیت» درودی گرم و چابلوسانه گفتیم تا شاید هوای مان را داشته باشد و از کار بیرون مان نیندازد ... به هر کُرّه خر و ماچه سگی، بجا و بیجا، لبخند زدیم و خود را با این پندار فریفتیم که یکی از هموندان و شهروندان اینجاییم ... شگفتا که هنوز هم بیگانه ایم؛ بیگانه از خود و بیگانه از بیگانه ...

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ تیر ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/07/blog-post_19.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!