«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ دی ۱۸, پنجشنبه

قدم بر چشم من بگذار، ای آرامش توفان

سروده ای دلنشین و جانفزا

چه بی‌تابانه می‌پیچد به زلف باد خاکستر 
چه آتش‌ها نهان، در خرمن فریاد خاکستر

چه بر ما رفت، این زخم جنون سر بر نمی‌آرد؟
به شمعی شعله‌ور گردد، ازین بیداد خاکستر

نسیم از جنبش برگی، غبار از حرکت دستی
ز آهنگ خوش توفان، خبر می‌داد خاکستر

بسوزد خرمن ظلمت شتاب آهنگ و شورانگیز
بساط فتنه برچیند، دهد بر باد خاکستر

قدم بر چشم من بگذار، ای آرامش توفان
که از جان دوست‌تر بادا، مبارک باد خاکستر

علی صبوری

برگرفته از «تلگرام»   ۱۷ دی ماه ۱۳۹۹ (برنام را از متن برگزیده ام. زیربرنام از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!