«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ فروردین ۲۸, جمعه

هنگامی که همراه با دیگران خود را نیز آچمز می کنی، می مانی بخندی یا بگریی!


از بستگان «آقا بیشعور نظام» و از خانواده ی «هزارفامیل» است که حزبی پوشالی نیز براه انداخته است. درباره ی توافق های لوزان و ستیزه پیرامون «فکت شیت» دستینه شده میان رژیم ایران بربادده و سرسپرده ی جمهوری اسلامی با «یانکی» ها، همدستان و ریزه خوارانش گفته است:
«وقتی مذاکره صورت می‌گیرد، فی‌ نفسه بار حقوقی دارد و دو طرف در رابطه با آن متعهد می‌شوند»* که سخنی درست است. سپس می افزاید:
«نمی‌توان گفت یک فکت شیت از منظر حقوق بین‌الملل قابل پیگیری نباشد و می‌تواند به یک تفاهم مشترک و قابل بحث تبدیل شود»* که این نیز پیرو گفته ی پیشین، سخنی منطقی است و نشان می دهد که براستی سخن از بیانیه یا تفاهمی کلی در کار نیست که سخن بر سر توافقنامه ای سیاه روی سپید نوشته و دستینه شده است؛ و تا اینجای کار، خواسته یا ناخواسته، همه ی دست اندرکاران ریز و درشت نظام در دولت و مجلس و سایر جاها که می کوشند تا توافقنامه ی انجام پذیرفته را از چشم مردم ایران پنهان نگاه دارند، آچمز نموده است. به این ترتیب، چه انگیزه ای برای پنهان نگه داشتن توافقنامه ای که به هنگام انجام آن به هر رو برای همه روشن می شود و هم اکنون نیز یکسویه از سوی رژیم گردن شکسته ی ایران به انجام می رسد، برجای می ماند؟ هیچ! اینجاست که در پاسخ به پرسش خبرنگاری در این باره می گوید:
«دیپلماسی اینگونه نیست که هرچه اتفاق می‌افتد را در رسانه انعکاس دهند؛ در غیر این صورت محرمانه بودن مذاکرات از میان خواهد رفت.»*

بینگاریم که در هنگامه ی گفتگوها، بازتاب ندادن گفتگوها در رسانه ها به هر انگیزه ای درست باشد که بیگمان تنها انگاره ای است و بس! ولی پس از پایان گفتگوها و نوشتن و دستینه نمودن توافق هایی که همگی دستینه کنندگان ناچار به انجام آن هستند، پنهان نگاه داشتن توافق های به گردن گرفته شده، آن هم به درخواست پافشارانه ی رژیم تبهکار فرمانروا بر کشورمان از چه انگیزه ای برخوردار است؟!

می بینید؟! پس از آچمز کزدن همپالکی ها، در برابر پرسشی بجا و به هنگام از سوی خبرنگار، خود را نیز آچمز نموده و ناگزیر به سیم آخر زده و یاوه ای بر زبان رانده است! براستی وضعیتی غم انگیز و همزمان خنده دار اینچنین کم تر پیش می آید! می مانی بخندی یا بگریی!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۸ فروردین ماه ۱۳۹۴

* برگرفته هایی از گفته های صادق خرازی، «تشریح ابعاد بیانیه لوزان با حضور جوکار و خرازی»، «ایسنا»، ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!